1. I've been studying village records in the local archive.
[ترجمه ترگمان]من در حال مطالعه اسناد روستا در آرشیو محلی بودم
[ترجمه گوگل]من سوابق دهکده در آرشیو محلی را مطالعه کرده ام
2. The archive offers a central facility for cataloguing and indexing data.
[ترجمه ترگمان]این آرشیو، یک مرکز مرکزی برای فهرست نویسی و آمار نمایه سازی را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این بایگانی یک مرکز مرکزی برای فهرست بندی و نمایه سازی داده ها را فراهم می کند
3. This software helps firms archive and retrieve emails.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار به شرکت در بایگانی و بازیابی ایمیل ها کمک می کند
[ترجمه گوگل]این نرم افزار به شرکت ها کمک می کند که ایمیل ها را بایگانی و بازیابی کنند
4. The archive is a goldmine for historians.
[ترجمه چکامه] این آرشیو برای تاریخ نگاران مثل معدن طلا است
[ترجمه ترگمان]این آرشیو a برای تاریخ نویسان است
[ترجمه گوگل]آرشیو طلای تاریخی است
5. This vast archive has been indexed and made accessible to researchers.
[ترجمه ترگمان]این آرشیو گسترده شاخص گذاری شده و در دسترس محققان قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این آرشیو گسترده ای نشان داده شده است و برای محققان در دسترس است
6. My personal favourites were the archive films.
[ترجمه ترگمان]افراد مورد علاقه من، فیلم های آرشیو بودند
[ترجمه گوگل]مورد علاقه شخصی من فیلم های بایگانی بود
7. It includes parallel index builds, archive and restore tables, a graphical interface for tape management routines and fault-tolerant back-up functions.
[ترجمه ترگمان]این شامل ساخت، آرشیو کردن و بازیابی جداول، یک رابط گرافیکی برای روال های مدیریت نوار و توابع بازگشتی تحمل نقص می باشد
[ترجمه گوگل]این شامل ایجاد صفحات موازی، بایگانی و بازگرداندن جداول، یک رابط گرافیکی برای رویه های مدیریت نوار و قابلیت های پشتیبان گیری متضاد با خطا است
8. The Archive may, in addition, collect a royalty fee for the data owner.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بایگانی می تواند هزینه royalty را برای صاحب داده ها جمع آوری کند
[ترجمه گوگل]این بایگانی همچنین میتواند هزینه حق امتیاز را برای صاحب داده جمع آوری کند
9. Most providers provide archive and digest service for the customer mailing list.
[ترجمه ترگمان]اکثر ارائهکنندگان خدمات آرشیو و digest برای فهرست پستی مشتری ارایه می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر ارائه دهندگان خدمات آرشیو و خدمات هضم برای لیست پستی مشتری ارائه می کنند
10. The involvement of the Archive in a venture of this kind has represented a new departure in the dissemination of its holdings.
[ترجمه ترگمان]دخالت بایگانی در یک سرمایه گذاری از این نوع، بیانگر یک حرکت جدید در انتشار دارایی های آن است
[ترجمه گوگل]مشارکت آرشیو در سرمایه گذاری از این نوع، نشان دهنده خروج جدید در انتشار دارایی های آن است
11. Despite these caveats archive film is extremely useful.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که این فیلم جدید به شدت مفید است
[ترجمه گوگل]علی رغم این هشدارها، آرشیو فیلم بسیار مفید است
12. Major record companies archive their own stock only.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ فقط سهام خود را بایگانی می کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های ثبت کننده عمده تنها سهام خود را بایگانی می کنند
13. Also television documentaries are making increasing use of archive film from the stores of national and regional film archives.
[ترجمه ترگمان]همچنین فیلم های مستند در حال افزایش استفاده از فیلم آرشیو از فروشگاه های آرشیو ملی و منطقه ای هستند
[ترجمه گوگل]همچنین مستندهای تلویزیونی استفاده روزافزون از بایگانی فیلم از فروشگاههای آرشیوهای فیلم ملی و منطقه ای را افزایش می دهند
14. Much early archive film is silent film.
[ترجمه ترگمان]بخش بسیار زود این فیلم یک فیلم صامت است
[ترجمه گوگل]فیلم آرشیو بسیار زود فیلم خاموش است