کلمه جو
صفحه اصلی

simulation


معنی : تظاهر، وانمود، ظاهر سازی، تشبیه، تقلید، شبیه سازی، تمارض
معانی دیگر : جعل، تمار­

انگلیسی به فارسی

شبیه سازی، تشبیه


وانمود، تظاهر، ظاهر سازی، تقلید، تمارض


شبیه سازی، تظاهر، تقلید، ظاهر سازی، تشبیه، وانمود، تمارض


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of pretending or imitating.
مشابه: imitation, mimic, pretense

(2) تعریف: something that imitates or resembles, or the fact of resemblance itself.
مشابه: mock, pretense

- At a museum in Indonesia, visitors can experience an electronic simulation of the 2004 tsunami wave.
[ترجمه ترگمان] بازدیدکنندگان در موزه ای در اندونزی می توانند شبیه سازی الکترونیک موج سونامی سال ۲۰۰۴ را تجربه کنند
[ترجمه گوگل] در موزه ای در اندونزی، بازدیدکنندگان می توانند یک شبیه سازی الکترونیکی موج سونامی 2004 را تجربه کنند

(3) تعریف: a computer calculation that predicts the outcome of, or creates a model of, a real process.

• act of pretending; imitation, counterfeit; imitation of the operation or features of one system using another system (i.e. computer simulation)
simulation is the process or result of simulating something.
a simulation is also an attempt to solve a problem by representing it mathematically, often using a computer.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] شبیه سازی
[شیمی] شبیه سازی، همانند سازی
[سینما] نظیره سازی - شبیه سازی
[عمران و معماری] تیر تیغه روی دو تکیه گاه ساده - شبیه سازی - تشبیه نمودن - تشابه سازی - همانند سازی
[کامپیوتر] شبیه سازی - شبیه سازی - فرایند نمایش عملیات یک سیستم به وسیله ی سیستم دیگر . شبیه سازی کامپیوتری برنامه ای است که نمایش مرحله به مرحله ی عملیات چیزی را در جهان واقعی اجرا می کند. مثلاً مدل کامپیوتری رشد جمعیت، می تواند یک جمعیت واقعی را شبیه سازی کند. وقتی مسیر آینده ی سیستم به طور دقیق با پارامترهای سیستم مشخص شود، شبیه سازی قطعی روی می دهد . شبیه سازی مونت کارلو وقتی روی می دهد که احتمالات شناخته شده باشند واعداد اتفاقی سیستم را هدایت کنند. نگاه کنید به emulation.
[برق و الکترونیک] شبیه سازی - شبیه سازی استفاده از کامپیوتر و نرم افزار طراحی شده برای مدل کردن قطعه یا سیستم . برنامه هایی برای مدل کردن قطعات الکترونیکی مانند ترانزیستورها، مدارهای مجتمع شده اند . سیتمهای دینامیک بزرگ مانند نیروگاههای هسته ای، زیر دریاییها، هواپیماها، خودروها و رباتها نیز برای تحلیلهای مهندسی، ارزشیابی عملکرد و آموزش متصدیان شبیه سازی شده اند .
[ریاضیات] شبیه سازی
[پلیمر] شبیه سازی
[آمار] شبیه سازی

مترادف و متضاد

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

وانمود (اسم)
feint, affectation, pretension, simulation, fakery, make-believe

ظاهرسازی (اسم)
affectation, pretense, simulation, histrionics, humbuggery, hypocrisy

تشبیه (اسم)
comparison, simulation, assimilation, similitude, metaphor, simile

تقلید (اسم)
fake, simulation, farce, burlesque, imitation, emulation, mimicry, mime, mimesis

شبیه سازی (اسم)
simulation, computer simulation, imagery, dramaturgy

تمارض (اسم)
simulation

imitation


Synonyms: carbon copy, clone, copy, counterfeit, duplicate, duplication, facsimile, fake, image, likeness, match, mirroring, paralleling, reflection, replica, reproduction, sham


جملات نمونه

1. her simulation of love was perfect
تظاهر او به عشق نقص نداشت.

2. Training includes realistic simulation of casualty procedures.
[ترجمه ترگمان]آموزش شامل شبیه سازی واقع گرایانه از روش های تلفات می باشد
[ترجمه گوگل]آموزش شامل شبیه سازی واقع بینانه از روش های تلفات است

3. The pilot's skills are tested through simulation.
[ترجمه ترگمان]مهارت های خلبان از طریق شبیه سازی مورد آزمایش قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مهارت های خلبان از طریق شبیه سازی آزمایش می شود

4. To make the training realistic the simulation operates in real time .
[ترجمه ترگمان]برای درست کردن این تمرین، شبیه سازی در زمان واقعی انجام می شود
[ترجمه گوگل]شبیه سازی در واقع زمان واقعی انجام تمرین واقعی است

5. Stage one of the use of a hydrological simulation model involves the provision of initial information about the drainage-basin.
[ترجمه ترگمان]مرحله یکی از استفاده از یک مدل شبیه سازی هیدرولوژیکی شامل ارائه اطلاعات اولیه در مورد حوزه زه کشی است
[ترجمه گوگل]مرحله اول استفاده از مدل شبیه سازی هیدرولوژیکی شامل ارائه اطلاعات اولیه در مورد حوضه زهکشی است

6. Parallel distributed computing excels in perception, visualization, and simulation. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]رایانش توزیع شده موازی در ادراک، تجسم سازی و شبیه سازی برتری دارد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]محاسبات موازی توزیع شده در ادراک، تجسم و شبیه سازی پیشرفته است فرهنگ لغت جمله

7. The lifetime perspective is extended by building simulation models of individual and family income over time.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز عمر با ساختن مدل های شبیه سازی از درآمد فردی و خانوادگی در طول زمان گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]دیدگاه طول عمر با ایجاد الگوهای شبیه سازی درآمد فرد و خانواده در طول زمان گسترش می یابد

8. Another example of the use of simulation models is in the estimation of the yield of a drainage-basin.
[ترجمه ترگمان]مثال دیگر استفاده از مدل های شبیه سازی در برآورد بازده یک حوضچه زه کشی است
[ترجمه گوگل]مثال دیگری از استفاده از مدل های شبیه سازی در برآورد عملکرد یک حوضه زهکشی است

9. Explores the region's future using computer simulation to examine six options including a new settlement north of Cambridge.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از شبیه سازی کامپیوتری، شش گزینه از جمله یک منطقه مسکونی جدید در شمال کمبریج را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]آینده آتی را با استفاده از شبیه سازی کامپیوتری برای بررسی شش گزینه از جمله یک حل و فصل جدید در شمال Cambridge، بررسی می کند

10. Green Parties in the North-East have organised a simulation exercise on Saturday for individual groups concerned with development and the global environment.
[ترجمه ترگمان]احزاب سبز در شمال شرقی یک تمرین شبیه سازی را در روز شنبه برای گروه های فردی مرتبط با توسعه و محیط جهانی ترتیب داده اند
[ترجمه گوگل]احزاب سبز در شمال شرقی یک روز شبیه سازی در روز شنبه برای گروه های منفرد مربوط به توسعه و محیط جهانی سازماندهی کرده اند

11. It has excellent graphics and flight simulation, you can even leave the plane and walk around it if you wish.
[ترجمه ترگمان]آن تصاویر عالی و شبیه سازی پرواز بسیار عالی دارد، شما حتی می توانید صفحه را ترک کنید و اگر می خواهید در اطراف آن قدم بزنید
[ترجمه گوگل]این گرافیک عالی و شبیه سازی پرواز است، شما حتی می توانید هواپیما را ترک کنید و اگر بخواهید، آن را دور بریزید

12. Six simulation runs were thus possible, with two train crossing times for each of the three vehicle separation times.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه شش دور شبیه سازی با دو بار قطار برای هر یک از سه بار جداسازی ماشین امکان پذیر بود
[ترجمه گوگل]در نتیجه شش شبیه سازی امکان پذیر بود، با دو بار عبور قطار برای هر یک از سه زمان جداسازی وسایل نقلیه

13. Simulation has also begun to supplant individual creativity.
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی همچنین شروع به جایگزین کردن خلاقیت فردی کرده است
[ترجمه گوگل]شبیه سازی نیز شروع به تغییر خلاقیت فردی کرده است

14. A new environmental cabinet permits simulation of weathering in a wide range of environments.
[ترجمه ترگمان]یک کابینت محیطی جدید اجازه شبیه سازی هوازدگی در گستره وسیعی از محیط ها را می دهد
[ترجمه گوگل]یک کابین زیست محیطی جدید، شبیه سازی هوای محیط را در طیف وسیعی از محیط ها امکان می دهد

15. The inputs employed for simulation are somewhat arbitrary, but they reflect underlying realities.
[ترجمه ترگمان]ورودی های بکار گرفته شده برای شبیه سازی تا حدی خودسرانه هستند، اما واقعیت های اساسی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]ورودی هایی که برای شبیه سازی استفاده می شوند، تا حدودی خودسرانه هستند، اما آنها واقعیت های اساسی را نشان می دهند

Her simulation of love was perfect.

تظاهر او به عشق نقص نداشت.


پیشنهاد کاربران

شبیه سازی

Show off

سیمولیشن

شبیه سازی بخصوص در نرم افزارهای مهندسی استفاده می شود

simulation ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: شبیه سازی2
تعریف: [آینده پژوهی] مدل سازی مجموعه ای از رویدادها به کمک بازیگران یا رایانه با در نظر گرفتن گذر زمان برای درک اتفاقات محتمل آینده|||[باستان شناسی] مدل سازی مجموعه ای از پدیده ها و رویدادها به کمک طراحی و اجرای مدل های پویای رایانه ای برای بازسازی کنش های فرهنگی


کلمات دیگر: