1. currency that can be exchanged in the open market
ارزی که در بازار آزاد قابل تسعیر است.
2. blocked currency
پول بلوک شده
3. convertible currency
پول قابل تسعیر،پول قابل تبدیل
4. fiduciary currency
پول اعتباری
5. foreign currency
اسعار خارجی،پول خارجی
6. gold currency
پول طلا
7. the currency of a social custom
رواج یک رسم اجتماعی
8. a depreciating currency
پولی که ارزش آن در حال نزول است
9. a hard currency such as the swiss frank
پول محکمی مانند فرانک سوئیس
10. to give currency to
رواج دادن
11. the rumor gained currency
شایعه زبانزد شد.
12. a rapid depreciation of currency
افت سریع در ارزش پول
13. the outflow of foreign currency from the country
خروج ارز از کشور
14. the value of our currency has sunk
ارزش پول ما خیلی کم شده است.
15. the pound is the standard unit of currency in britain
پوند واحد پول انگلستان است.
16. an economist should form an independent judgement on currency questions
یک اقتصاددان بایستی نسبت به مسایل پولی نظریات مستقلی داشته باشد.
17. western europe is going to have a single currency
اروپای غربی دارای یک پول واحد خواهد شد.
18. Communism enjoyed considerable currency in the U. S. between the World Wars.
[ترجمه ترگمان]کمونیسم از ارز قابل توجهی در ایالات متحده برخوردار بود اس بین جنگ های جهانی
[ترجمه گوگل]کمونیسم در جنگ جهانی دوم از پول قابل توجهی برخوردار بود
19. Britain converted to a decimal currency system in 197
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به سیستم ارز decimal در ۱۹۷ تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بریتانیا تبدیل به یک سیستم ارز دهی در 197 شد
20. Nigeria has just devalued its currency .
[ترجمه ترگمان]نیجریه تازه ارزش پول خود را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]نیجریه فقط ارزش خود را کاهش داده است
21. The Central Bank intervened in the currency markets today to try to stabilize the exchange rate.
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی امروز در بازارهای ارز دخالت کرد تا نرخ ارز را تثبیت کند
[ترجمه گوگل]بانک مرکزی امروز در تلاش برای تثبیت نرخ ارز، در بازارهای پولی مداخله کرد
22. Currency exchange rates are always subject to variation.
[ترجمه ترگمان]نرخ تبدیل ارز همواره تابع تغییرات است
[ترجمه گوگل]نرخ ارز همیشه در معرض تنوع است
23. Runaway inflation has depreciated the Russian currency.
[ترجمه ترگمان]تورم فراری واحد پول روسیه را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]تورم فرار موجب کاهش ارزش پول روسیه شده است
24. You'll need some cash in local currency but you can also use your credit card.
[ترجمه S] شما به پول نقل داخلی نیاز خواهید داشت ولی همچنین می توانید از کارت اعتباری تان استفاده کنید.
[ترجمه ترگمان]شما به پول نقد داخلی نیاز دارید اما می توانید از کارت اعتباری خود نیز استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما پول نقد در ارز محلی دارید اما می توانید از کارت اعتباری خود استفاده کنید
25. The government devalued the currency to try to revive the flagging economy.
[ترجمه ترگمان]دولت ارزش این ارز را کاهش داد تا اقتصاد ضعیف کشور را احیا کند
[ترجمه گوگل]دولت ارزش این ارز را کاهش داد و سعی کرد اقتصاد اقتصادی را احیا کند