1. his allotment was smaller
حصه ی او کوچکتر بود.
2. you have used your allotment
شما سهمیه ی خود را مصرف کرده اید.
3. His meager allotment of gas had to be saved for emergencies.
[ترجمه ترگمان]سهم ناچیز گاز او باید برای شرایط اضطراری ذخیره می شد
[ترجمه گوگل]تقسیم گاز ناچیزش باید برای موارد اضطراری ذخیره شود
4. The budget allotment for each county is below what is needed.
[ترجمه ترگمان]اختصاص بودجه هر کشور کم تر از چیزی است که مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تخصیص بودجه برای هر شهرستان زیر چیزی است که مورد نیاز است
5. The allotment was made on Sunday.
[ترجمه ترگمان]تاریخ در روز یکشنبه ساخته شد
[ترجمه گوگل]تخصیص بودجه روز یکشنبه انجام شد
6. We have used up this year's allotment of funds.
[ترجمه ترگمان]ما از این تخصیص بودجه در سال جاری استفاده کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما از قرعه کشی بودجه سال جاری استفاده کرده ایم
7. Let us leave the allotment now, depart for ever, never to return.
[ترجمه ترگمان]اکنون سهم خود را رها می کنیم، برای همیشه عزیمت می کنیم، هیچ وقت بر نمی گردیم
[ترجمه گوگل]بگذارید که تقسیم شده را ترک کنیم، تا زمانیکه هرگز بازگشت نکنیم
8. Mr Anderson said he had driven to the allotment after the woman suggested going somewhere quiet.
[ترجمه ترگمان]آقای اندرسون گفت پس از اینکه زن پیشنهاد داد به جایی خلوت برود به زمین رفته است
[ترجمه گوگل]آقای آندرسون گفته است پس از آنکه زن پیشنهاد کرد به جایی آرام برسد، به صندوق رانده شده بود
9. For those individuals committed to a daily roughage allotment, the Manchester cobb salad is a more-than-satisfactory dish.
[ترجمه ترگمان]برای افرادی که به سهمیه روزانه roughage متعهد هستند، سالاد cobb منچستر یک غذای کاملا رضایت بخش است
[ترجمه گوگل]برای کسانی که متعهد به تقسیم روزانه مواد غذایی هستند، سالاد کباب منچستر یک ظرف بیش از حد مناسب است
10. It also means he's lost his allotment.
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که سهم خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]همچنین این بدان معنی است که تقسیمش را از دست داده است
11. Commoners would receive an allotment of land.
[ترجمه ترگمان]commoners سهم زمین را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]عادالنه ها تقسیم زمین را دریافت می کنند
12. The allotment of scholarships to minorities has dropped.
[ترجمه ترگمان]اعطای بورس تحصیلی به اقلیت ها کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]تقسیم بورسیه ها به اقلیت ها کاهش یافته است
13. Farmers given right to leave collective farms with allotment of land and equipment.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان حق دارند مزارع جمعی را با تقسیم زمین و تجهیزات ترک کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان مجاز به ترک مزارع جمع آوری شده با اختصاص زمین و تجهیزات می باشند
14. Norman reached the allotment gates and peered around.
[ترجمه ترگمان]نورمن به دروازه رسید و به اطراف نگاه کرد
[ترجمه گوگل]نورمن به دروازه های مجزا رسید و به اطراف نگاه کرد