کلمه جو
صفحه اصلی

creditors


غرما، بستانکار قانون ـ فقه : بستانکاران بازرگانى : طلبکار

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] بستانکاران

جملات نمونه

1. creditors harassed him night and day
طلبکاران شب و روز پاپی او می شدند.

2. creditors pressed him for money
طلبکاران برای پول به او فشار می آوردند.

3. creditors received ninety cents on the dollar
طلبکاران از هر دلار (بابت هر دلار) نود سنت دریافت کردند.

4. creditors squeezed his lands from him
طلبکاران زمین های او را به زور از او گرفتند.

5. creditors surrounded him
طلبکاران دورش را گرفتند.

6. pertinacious creditors
طلبکاران از سر باز نکردنی

7. he eloped from his creditors
از طلبکارانش فرار می کرد.

8. he is nickeling-and-diming his creditors
او به طلبکاران خود صنارصنار پول پس می دهد.

9. he paid all his creditors
او به همه ی طلبکارانش پول داد.

10. he was hounded by his creditors
طلبکاران دائما دنبالش بودند.

11. he would cleverly avoid his creditors
او با زرنگی از گیر طلبکاران خود فرار می کرد.

12. the predicament of a man surrounded by creditors
گرفتاری مردی که طلبکاران او را احاطه کرده اند

13. he had to sell his land to satisfy his creditors
مجبور شد برای راضی کردن طلبکاران زمین خود را بفروشد.

14. part of the decedent's estate was given to his creditors
بخشی از ماترک شخص متوفی به طلبکاران او داده شد.

15. he sold his house and gave the proceeds to his creditors
خانه اش را فروخت و مبلغ حاصله را به طلبکارانش داد.

پیشنهاد کاربران

بستانکاران


کلمات دیگر: