کلمه جو
صفحه اصلی

clipped


بریده بریده، صافکاری شده، صاف و صوف

انگلیسی به فارسی

بریده‌بریده، صافکاری‌شده، صاف و صوف


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of speech, rapidly articulated so as to omit certain sounds.

• if a man's hair or moustache is clipped, it is neatly trimmed.
if you have a clipped way of speaking, you speak with quick, short sounds.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] سنجاق شده

جملات نمونه

1. Her plait has been clipped last week.
[ترجمه ترگمان] week هفته پیش با هم ارتباط برقرار کرده
[ترجمه گوگل]قوچ او در هفته گذشته قطع شده است

2. His flashlight was still clipped to his belt.
[ترجمه ترگمان]چراغ قوه هنوز به کمربندش گره خورده بود
[ترجمه گوگل]چراغ قوه او هنوز به کمربند او متصل بود

3. In cool, clipped tones, he told her what had happened.
[ترجمه ترگمان]به او گفت که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه گوگل]در صداهای خنثی، قطع شده، او به او گفت که چه اتفاقی افتاده است

4. They clipped their visit by three days.
[ترجمه ترگمان]سه روز به دیدار آن ها رفتند
[ترجمه گوگل]آنها سه روز از سفر خود گذشتند

5. He clipped his safety belt to a fitting on the deck.
[ترجمه ترگمان]کمربند ایمنی اش را به روی عرشه وصل کرد
[ترجمه گوگل]او کمربند ایمنی خود را به تناسب در عرشه قطع کرد

6. He clipped the edge of the kerb with his front tyre.
[ترجمه ترگمان]لبه جدول را با لاستیک های جلویی خود محکم کرد
[ترجمه گوگل]او با لبه جلو خود را لبه بدنه را کوتاه کرد

7. He clipped the article out of the newspaper.
[ترجمه ترگمان]مقاله را از روزنامه جدا کرد
[ترجمه گوگل]او مقاله را از روزنامه قطع کرد

8. The hedges had just been clipped.
[ترجمه ترگمان]پرچین ها از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]حجاب فقط کشیده شده بود

9. The Chief Constable's clipped tones crackled over the telephone line.
[ترجمه ترگمان]صدای تق تق سر کلانتر روی خط تلفن صدا کرد
[ترجمه گوگل]خطوط قطع شده رئیس کنت بال روی خط تلفن کشیده شد

10. He clipped his cufflinks neatly in place.
[ترجمه ترگمان]دگمه های پیراهنش را مرتب می کرد
[ترجمه گوگل]او دستبندهای خود را به صورت منظم در محل قرار داد

11. He twisted her arms behind her back and clipped a pair of handcuffs on her wrists.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را پشت سرش حلقه کرد و یک جفت دست بند را روی مچش گذاشت
[ترجمه گوگل]او بازوهایش را پشت سرش گذاشت و دستش را روی مچ دستش گذاشت

12. He clipped on his safety strap.
[ترجمه ترگمان]تسمه safety را محکم بست
[ترجمه گوگل]او بر روی بند ایمنی خود کشیده شد

13. Gunnell clipped a second off the world record.
[ترجمه ترگمان]Gunnell رکورد جهانی دوم را قطع کرد
[ترجمه گوگل]گونل دومین رکورد جهانی را از بین برد

14. He clipped the microphone to his collar.
[ترجمه ترگمان]میکروفون را به یقه او وصل کرد
[ترجمه گوگل]او میکروفون را به یقه خود انداخت

پیشنهاد کاربران

بریده بریده: برای حالتی که صدا از روی خشم تغییر پیدا می کند و لحن صدا تغییر یا بریده می شود

چسباندن به جایی ، وصل کردن ،

لحن تند و گستاخانه


کلمات دیگر: