کلمه جو
صفحه اصلی

affirmatively


بطورمثبت

انگلیسی به فارسی

مثبت است


انگلیسی به انگلیسی

• positively

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور مثبت

جملات نمونه

1. The teacher responded affirmatively to the question that student put forward.
[ترجمه ترگمان]معلم با اشاره به سوالی که دانش آموز مطرح کرد، پاسخ مثبت داد
[ترجمه گوگل]معلم پاسخ مثبت به این سوال که دانشجو مطرح شده است

2. "Is that clear?" Bob nodded his head affirmatively.
[ترجمه ترگمان]روشن شد؟ باب به تصدیق سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]'روشنه؟' باب سر خود را با صدای بلند تکان داد

3. When assessing elders affirmatively, the practitioner may well detect in some very old people a remarkable degree of authenticity.
[ترجمه ترگمان]هنگام ارزیابی affirmatively، فرد شاغل ممکن است در برخی افراد بسیار قدیمی درجه قابل توجهی از اصالت داشته باشد
[ترجمه گوگل]هنگام ارزیابی بزرگان به طور مثبت، ممکن است تمرینکننده در بعضی از افراد سالخورده میزان قابل توجهی از صحت را تشخیص دهد

4. Which is easier to say with head bobbing affirmatively, 2a or 2b?
[ترجمه ترگمان]۲ a یا ۲ b راحت تر است که بگوییم با سر بالا و پایین حرکت می کند؟ ۲ a یا ۲ b؟
[ترجمه گوگل]کدام آسانتر است با ببر کردن سر به صورت مثبت، 2a یا 2b بگویید؟

5. The second can also be answered affirmatively but with a proviso.
[ترجمه ترگمان]دوم نیز می تواند به عنوان شرط پاسخ داده شود اما با یک شرط
[ترجمه گوگل]دوم نیز می تواند به صورت مثبت پاسخ داده شود، اما با یک پیش فرض

6. I cannot affirmatively tell you when I'll come back.
[ترجمه ترگمان]وقتی برگردم نمی توانم به شما بگویم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم مثبت به شما بگویم که وقتی دوباره برگشته ام

7. I affirmatively confirmed the conformity of the theory with practice.
[ترجمه ترگمان]من تصدیق می کنم که این نظریه با عمل منطبق است
[ترجمه گوگل]من موافق تضاد تئوری با عمل تایید کرد

8. Results It is affirmatively that there are the clinic value and significance of high frequency ultrasound for clinical analysis of congenital hypertrophic pyloric stenosis.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که ارزش بالینی و اهمیت فراصوت با فرکانس بالا برای آنالیز بالینی of مادرزادی congenital وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتایج مثبت است که ارزش بالینی و اهمیت فراصوت فرکانس بالا برای تحلیل بالینی تنگی پریور هیپرتروفی مادرزادی وجود دارد

9. Conclusion: Fu shen decoction has affirmatively healing effect of treating experimental nephritis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عصاره Fu shen تاثیر بالینی درمان nephritis تجربی را دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: عصاره فو شنگ اثر درمانی تأثیر مثبت درمان نافری تجربی دارد

10. Conclusion: NGF had affirmatively protective effects on neurons.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ngf اثرات محافظ منفی بر نورون ها داشت
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: NGF تأثیر محافظتی مثبت بر نورون دارد

11. I affirmatively confirmed the conformity of the theory wit lc practice.
[ترجمه ترگمان]من تصدیق می کنم که پیروی از نظریه عقل سلیم در مورد عملی است که در عمل به عمل می آید
[ترجمه گوگل]من به طور مثبت تایید انطباق تئوری wc lc عمل

12. I think your project will be successed affirmatively.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که پروژه شما به طور منفی به شما کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم پروژه شما به طور مثبتی موفقیت آمیز خواهد بود

13. A patient phoned the doctor: " What should I prepare before you come, doctor? " The doctor answered affirmatively: " money. "
[ترجمه ترگمان]یک بیمار به دکتر تلفن کرد: \" من باید قبل از آمدن شما چه چیزی را آماده کنم؟ دکتر به مخالفت پاسخ داد: \" پول
[ترجمه گوگل]یک بیمار به دکتر مراجعه کرد: 'قبل از اینکه شما به دکتر مراجعه کنم، چه باید بکنم؟' دکتر جواب مثبت داد: 'پول '

14. Professor Li Yongcheng 's treatment of skin disease is obviously individually, and its effect is affirmatively.
[ترجمه ترگمان]رفتار پروفسور لی Yongcheng از بیماری های پوستی به طور مشخص به طور جداگانه انجام می شود و تاثیر آن منفی است
[ترجمه گوگل]درمان لیزینگ یونچنگ پروفسور لی یونگ ژنگ به وضوح به صورت جداگانه صورت می گیرد و اثر آن تأییدی است

پیشنهاد کاربران

قطعی

مؤکداً

در علم حقوق به معنی قطعی و منجّز بودن امری است


کلمات دیگر: