1. classical architecture
معماری سبک کلاسیک
2. classical economics
اقتصاد کلاسیک (سنتی و متعارفی)
3. classical music
موسیقی کلاسیک
4. a classical scholar
دانشمند هنر و ادبیات یونان و روم باستان
5. the classical accent of a pillar
مشخصات کلاسیک یک ستون ساختمان
6. the classical legacy shows the abundant invention of the ancient greeks
میراث کلاسیک نشانگر خلاقیت سرشار یونانیان باستان است.
7. i love classical music
من عاشق موسیقی کلاسیک هستم.
8. persian and classical music can complement each other
موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک می توانند مکمل یکدیگر باشند.
9. his distaste for classical music was evident
بیزاری او از موسیقی کلاسیک آشکار بود.
10. my fondness for classical music
علاقه ی من به موسیقی کلاسیک
11. an introductory course on classical music
دوره ی مقدماتی موسیقی کلاسیک
12. he too used the classical vocabulary of columns and porticos
او سبک معماری کلاسیک یعنی ستون و رواق را به کار گرفت.
13. she is hooked on classical music
او شیفته ی موسیقی کلاسیک است.
14. a blend of modern and classical dance
آمیزه ای از رقص های مدرن و کلاسیک
15. he confessed himself ignorant of classical music
او به عدم اطلاع خود درباره ی موسیقی کلاسیک معترف بود.
16. he had a flair for classical music
او شم موسیقی کلاسیک داشت.
17. he is a specialist in classical arabic
او متخصص عربی کهن (عربی صدر اسلام) است.
18. she has a passion for classical music
او سخت عاشق موسیقی کلاسیک است.
19. this play is from the classical period
این نمایشنامه مربوط به دوره ی کلاسیک است.
20. he influenced forever the idiom of classical music
او سبک موسیقی کلاسیک را برای همیشه تحت تاءثیر قرار داد.
21. we had that summer an unforgettable diet of classical music
در آن تابستان هر روز برنامه ی فراموش نشدنی موسیقی کلاسیک داشتیم.
22. Guests gathered under the classical portico of the hotel.
[ترجمه ترگمان]میهمانان زیر ایوان کلاسیک هتل جمع شدند
[ترجمه گوگل]مهمانان در کنار بندر کلاسیک هتل جمع شده اند
23. She's never shown a glimmer of interest in classical music.
[ترجمه ترگمان]او هرگز درخشش علاقه ای به موسیقی کلاسیک نشان نداده است
[ترجمه گوگل]او هرگز نشان ندهد که علاقه ای به موسیقی کلاسیک نداشته باشد
24. I can't understand classical literature.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم ادبیات کلاسیک را درک کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم ادبیات کلاسیک را درک کنم
25. He plays classical music,(sentence dictionary) as well as pop and jazz.
[ترجمه ترگمان]او موسیقی کلاسیک (فرهنگ لغت)و نیز موسیقی پاپ و جاز را بازی می کند
[ترجمه گوگل]او موسیقی کلاسیک، (فرهنگ لغت جمله) و همچنین پاپ و جاز را بازی می کند
26. Gardiner has pursued relentlessly high standards in performing classical music.
[ترجمه ترگمان]گاردینر استانداردهای بالایی را در اجرای موسیقی کلاسیک دنبال کرده است
[ترجمه گوگل]گاردینر در اجرای موسیقی کلاسیک استانداردهای بی قاعدهی را دنبال کرده است
27. She was reading for a degree of classical literature in Oxford when the war broke out.
[ترجمه ترگمان]زمانی که جنگ شروع شد، او برای یک درجه از ادبیات کلاسیک در آکسفورد مشغول مطالعه بود
[ترجمه گوگل]او در زمانی که جنگ آغاز شد، برای مقیاس ادبیات کلاسیک در آکسفورد خواند
28. Fokine did not change the steps of classical ballet; instead he found new ways of using them.
[ترجمه ترگمان]Fokine پله های باله کلاسیک را تغییر نداد؛ به جای آن راه های جدیدی برای استفاده از آن ها پیدا کرد
[ترجمه گوگل]فوکین مراحل باله کلاسیک را تغییر نداد؛ در عوض، روش های جدیدی برای استفاده از آنها پیدا کرد