کلمه جو
صفحه اصلی

almanac


معنی : سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، مجموعه
معانی دیگر : سالنما، تقویم نجومی (که شامل تقویم و اطلاعات نجومی و جوی و غیره است)

انگلیسی به فارسی

هفتگی، سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، مجموعه


سالنامه، تقویم سالیانه، تقویم نجومی، نشریه اطلاعات عمومی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a published collection of interesting and useful facts about many different subjects.

(2) تعریف: an annually published calendar, traditionally used by farmers, that predicts weather and times of celestial events such as lunar phases, sunrises and sunsets, and the like, and lists other useful data.

(3) تعریف: a compendium of astronomical and meteorological statistics and projections.

• yearly publication (includes a calendar, lunar cycles, farmer's advice, etc.); publication containing statistical information
an almanac is a book that is published every year, containing facts, figures, and other information about a particular subject.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تقویم نجومی، تقویم سالانه

مترادف و متضاد

Synonyms: annual, calendar, chronicle, ephemeris, journal, record, register, registry, yearbook


سالنامه (اسم)
almanac, yearbook, calendar, annals

تقویم نجومی (اسم)
almanac, ephemeris

تقویم سالیانه (اسم)
almanac

نشریهء اطلاعات عمومی (اسم)
almanac

مجموعه (اسم)
complex, collection, scrapbook, almanac, set, anthology, chrestomathy, treasury, music book, reading book, set of series

document containing information for a year


جملات نمونه

1. reference to an almanac
پس گشت (رجوع) به سالنامه

2. A nautical almanac gives information about the sun, moon, tides, etc.
[ترجمه ترگمان]تقویم دریایی اطلاعات مربوط به خورشید، ماه، جزر و مد و غیره را می دهد
[ترجمه گوگل]آلمانیا دریایی اطلاعاتی در مورد خورشید، ماه، جزر و مد و غیره ارائه می دهد

3. If an almanac editor gets ten percent of his predictions right in a given year, he counts it a success.
[ترجمه ترگمان]اگر یک ویرایشگر تقویم نجومی ۱۰ درصد از پیش بینی های خود را در یک سال مشخص دریافت کند، او آن را یک موفقیت می شمارد
[ترجمه گوگل]اگر یک ویرایشگر دستنامه ده درصد از پیش بینی های خود را در یک سال داده شود، او آن را موفق می کند

4. Finally, the annual volumes of Whitaker's Almanac can be of great value regarding fractions of the day and other matters.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، حجم سالیانه Almanac Whitaker can می تواند در مورد کسر حقوق روز و مسائل دیگر ارزش زیادی داشته باشد
[ترجمه گوگل]در نهایت، حجم سالانه آلمانیا ویتاکر می تواند از لحاظ مقدار کافی از روز و سایر مسائل باشد

5. Hales' success as editor of the Almanac is explained by his identification with readers.
[ترجمه ترگمان]موفقیت هیلز به عنوان سردبیر of از طریق شناسایی خود با خوانندگان شرح داده می شود
[ترجمه گوگل]موفقیت Hales به عنوان سردبیر Almanac با شناسایی او با خوانندگان توضیح داده شده است

6. Joe sent away for a free almanac.
[ترجمه ترگمان]جو برای یک تقویم آزاد فرستاد
[ترجمه گوگل]جو برای یک هشدار آزاد فرستاده شده است

7. And then the almanac lied, and said that spring had come.
[ترجمه ترگمان]سپس تقویم به دروغ گفتن پرداخت و گفت که بهار فرا رسیده است
[ترجمه گوگل]و سپس آلمانیها دروغ گفتند و گفتند که بهار آمده است

8. I found many subjects of theatre in almanac.
[ترجمه ترگمان]من بسیاری از موضوعات تئاتر را در تقویم نجومی پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من موضوعات زیادی از تئاتر را در آلمانیا یافتم

9. His speeches are generalities from Poor Richard's Almanac.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی های او generalities از سالنامه ریچارد بیچاره است
[ترجمه گوگل]سخنرانی های او از کلیات از آلمانیا ضعیف ریچارد است

10. Data bulk of new edition almanac is greater, content is richer, use more convenient.
[ترجمه ترگمان]حجم داده of نسخه جدید بیشتر است، محتوا غنی تر است، از مناسب تر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]حجم داده های کل نسخه جدید نسخه جدید بیشتر است، محتوا غنی است، از راحت تر استفاده کنید

11. Source: Almanac of China's Finance and Banking and the People's Bank of China.
[ترجمه ترگمان]منبع: Almanac مالی و بانکداری چین و بانک خلق چین
[ترجمه گوگل]منبع: تقویم مالی و بانکداری چین و بانک خلق چین

12. He pursues his hobby of collect old almanac for so many year.
[ترجمه ترگمان]او به دنبال سرگرمی خود برای جمع کردن تقویم نجومی برای این همه سال است
[ترجمه گوگل]او برای سالهای زیادی از سرگرمی های خود برای جمع آوری آلمانیائی های قدیمی پیروی می کند

13. The Chronicle Almanac shows that new assistant professors in foreign language earned 4000 dollars last year.
[ترجمه ترگمان]The Chronicle نشان می دهد که این دستیار جدید در زبان خارجی ۴۰۰۰ دلار در سال گذشته به دست آورده است
[ترجمه گوگل]نشریه کرونیکل نشان می دهد که استادان جدید زبان خارجی در سال گذشته 4000 دلار کسب کردند

14. ZIP - latest hefty almanac algorithm, the newly hefty almanac weeks - algorithm C implementation ( hot power ).
[ترجمه ترگمان]ZIP -، آخرین الگوریتم جدید تقویم نجومی، اجرای برنامه C توسط برنامه C (قدرت داغ)
[ترجمه گوگل]ZIP - آخرین الگوریتم هلیکوپتر سنگین، هفتگی هفتگی هشتم نهایی - اجرای الگوریتم C (قدرت گرم)

پیشنهاد کاربران

almanac ( نجوم )
واژه مصوب: سالنمای نجومی
تعریف: کتابی شامل جداول نجومی و پیش‏بینی پدیده‏های نجومی که به‏طور سالانه منتشر می‏شود


کلمات دیگر: