کلمه جو
صفحه اصلی

stingray


معنی : نوعی ماهی پهن برقی
معانی دیگر : (جانورشناسی) پرتو ماهی گزنده (تیره ی dasyatidae راسته ی myliobatiformes که دم آنها تیغ های زهرین دارد)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) نوعی ماهی پهن برقی


ستاره دار، نوعی ماهی پهن برقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of rays having a long whiplike tail on which is a venomous spine that can inflict severe wounds.

• marine fish with a triangular flattened body and a long whiplike tail that can inflict painful wounds

مترادف و متضاد

نوعی ماهی پهن برقی (اسم)
stingray

جملات نمونه

1. The greatest threat to humans comes from the stingrays, large flatfish that lie inconspicuously on the seabed in shallow waters.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تهدید برای انسان ها ناشی از the، flatfish بزرگ است که به طور پراکنده در بس تر دریا در آب های کم عمق زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بزرگترین تهدید برای انسان ها از صخره ها، صخره های بزرگ است که به طور غیرمعمول روی دره در آب های کم عمق قرار می گیرند

2. Three stingrays glide past like abandoned white pocket handkerchiefs.
[ترجمه ترگمان]سه دستمال کوچک در هوا شناور بودند، مثل دستمال های سفیدی که در جیب داشتند
[ترجمه گوگل]سه ستون فقرات شبیه به دستبند دستبند سفید پوشیده شده است

3. Known as the Stingray, the device uses conventional military explosives to craft a blade of water sharp enough to slice through a metal bomb and scramble its innards.
[ترجمه ترگمان]این وسیله که به عنوان stingray شناخته می شود، از مواد منفجره نظامی معمولی استفاده می کند تا یک تیغه آب را به اندازه کافی تیز کند تا از طریق یک بمب فلزی برش داشته باشد و اعضای داخلی خود را از آن بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]این دستگاه به عنوان Stingray شناخته می شود، این دستگاه از مواد منفجره نظامی معمولی استفاده می کند تا یک تیغه ای از آب به اندازه کافی تیز داشته باشد تا از طریق یک بمب فلزی برش داده شود و درون آن قرار گیرد

4. And once he was nearly stung by a stingray.
[ترجمه ترگمان] و یه بار نزدیک بود با سر بلندی نیش بزنه
[ترجمه گوگل]و یک بار او به شدت خسته شده بود

5. Some of these hazards include: jelly fish stings, stingray stings, and other biting, stinging or leeching animals.
[ترجمه ترگمان]برخی از این خطرات عبارتند از: گاز ژله، نیش stingray و دیگر گاز گرفتن، گزنده و یا leeching
[ترجمه گوگل]بعضی از این خطرات عبارتند از نیش ماهی ژله ای، نیش زرق و برق و دیگر حیوانات گزش، خارش دادن یا لکه دار شدن

6. A short-tailed stingray rides the currents through arches and caverns at Poor Knights.
[ترجمه ترگمان]A با دم کوتاه جریان رودخانه ها را از طریق طاق ها و غارها در شهسواران نگون بخت می راند
[ترجمه گوگل]یک طناب کوتاه کوتاه از جریان ها از طریق آرک و غارها در خلبان ناتو سوار می شود

7. As well as soaking up the sun, Emma says she's particularly looking forward to scuba diving and swimming in Stingray City.
[ترجمه ترگمان]اما اما با جذب خورشید، می گوید که به ویژه به دنبال غواصی و شنا در شهر stingray است
[ترجمه گوگل]اما به عنوان خورشید، اما می گوید او به ویژه در انتظار غواصی و شنا در شهر استینگری است

8. The most common circumstance in which human swimmers are poisoned by fish is when a well camouflaged stingray is trodden on.
[ترجمه ترگمان]شایع ترین شرایطی که در آن شناگران انسانی توسط ماهی ها مسموم می شوند، زمانی است که یک stingray به خوبی زیر پا گذاشته می شود
[ترجمه گوگل]شایع ترین شرایطی که شناگران انسان با ماهی مسموم می شوند، زمانی است که یک خرچنگ استوار به خوبی پوشیده شده است

9. This elegant timepiece has 12 white diamonds to mark the hours and a stunning onyx cabochon to decorate the crown, with a matching black sunburst dial and luxurious black stingray strap.
[ترجمه ترگمان]این وسیله زیبا ۱۲ قطعه الماس سفید دارد تا ساعت ها را علامت گذاری کند و a خیره کننده به منظور تزئین تاج، با a سیاه sunburst سیاه و بند مشکی لوکس، تزئین شود
[ترجمه گوگل]این ساعت زیبا دارای 12 الماس سفید است که ساعت ها را نشان می دهد و یک کابوسون آبیکس خیره کننده برای تزئین تاج، با شماره گیری سیاه و سفید سیاه و سفید و بند انگشتی سیاه و سفید لوکس

10. Among them is the Mekong giant catfish, which is the size of a bull shark, and the Mekong stingray, which can weigh up to 600kg.
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها، گربه ماهی بزرگ مکونگ، که اندازه یک گاو نر، و the مکونگ، که می تواند تا ۶۰۰ کیلوگرم وزن داشته باشد، در میان آن ها قرار دارد
[ترجمه گوگل]در میان آنها، گربه غول پیکر مکونگ، که اندازه یک کوسه گاو است، و ماهیگیران مکونگ که می تواند تا 600 کیلوگرم وزن داشته باشد

11. The baby was killed soon after birth by a stingray kept in the same tank.
[ترجمه ترگمان]نوزاد به زودی پس از زایمان توسط a که در همان مخزن نگهداری می شد کشته شد
[ترجمه گوگل]نوزاد پس از زایمان به زودی توسط یک تکه ای که در همان مخزن ذخیره می شود، کشته شد

12. You wouldn't want to encounter this fella while swimming: In February 200 a National Geographic expedition reeled in a two-meter-wide stingray.
[ترجمه ترگمان]شما نمی خواهید با این مرد برخورد کنید در حالی که شنا کردن: در فوریه ۲۰۰ یک سفر اکتشافی نشنال Geographic در یک stingray دو متری پیچیده شد
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید این شنا را در هنگام شنا بشنوید در فوریه 200، یک سفر ملی جغرافیایی در یک ردیف دو متر گسترده تکان داد

13. It can jump over torpedoes or avoid the Tesla Surge of the Stingray by doing this.
[ترجمه ترگمان]این کار می تواند از روی اژدر بپرد یا با انجام این کار از the تسلا پیدا کند
[ترجمه گوگل]این می تواند با پرتاب بیش از اژدر ها و یا جلوگیری از Tesla پرش از Stingray با انجام این کار

14. Seafood, Frozen Fish, Indian Markerel, King Fish, Kubing, Stingray, Prawn.
[ترجمه ترگمان]غذاهای دریایی، ماهی منجمد، ماهی هندی، ماهی کینگ، Kubing، stingray، دیوانه
[ترجمه گوگل]غذاهای دریایی، ماهی منجمد، مارکرل هند، ماهی شاه ماهی، کوبینگ، استینگری، پروانه

پیشنهاد کاربران

سفره ماهی

لقمه ماهی


کلمات دیگر: