1. he is cynical about finding his watch
او امیدی به یافتن ساعت خود ندارد.
2. he was cynical about marriage
او نسبت به ازدواج بدبین بود.
3. bankruptcy made him cynical about everything and everyone
ورشکستگی او را نسبت به همه چیز و همه کس دژمان کرد.
4. With that cynical outlook, he doesn't trust anyone.
[ترجمه ترگمان]با این حالت غرغرو، به هیچ کس اعتماد نداره
[ترجمه گوگل]با چشم انداز بدبینانه، به کسی اعتماد ندارد
5. I hope I don't sound unduly cynical.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که بی هوده به نظر نرسد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که صدای خیلی بدی نباشد
6. I think she takes a rather cynical view of men.
[ترجمه امیرمحمد] من فکر میکنم او یک دیدگاه نسبتا بدبینانه نسبت به مردان داره
[ترجمه ترگمان]به نظر من او یک نظر نسبتا cynical از مردها دارد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم دیدگاه نسبتا بدبینانه ای نسبت به مردان دارد
7. Do you have to be so cynical about everything?
[ترجمه ترگمان]تو باید اینقدر نسبت به همه چیز بدبین باشی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما باید در مورد همه چیز بسیار بدبین باشید؟
8. He praises my cooking but it's just a cynical ploy to get me to make his meals.
[ترجمه ترگمان]او از اشپزی من تعریف می کند، اما این فقط یک کار مسخره است که من را وادار کند که غذایش را درست کنم
[ترجمه گوگل]او آشپزی من را ستایش می کند، اما این فقط یک شیوه ای غریب است که من را به وعده های غذایی خود برساند
9. He has a reputation for being a cynical nihilist.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر being cynical شهرت دارد
[ترجمه گوگل]او شهرت خوبی برای یک نیهیلیتی بدبینانه دارد
10. He smiled, a slow cynical twist of his lips.
[ترجمه ترگمان]او لبخند زد و لب هایش را به هم فشرد
[ترجمه گوگل]او لبخند زد، یک پیچ و تاب تند و تیزی از لب هایش
11. She may be cynical about the film industry, but ultimately she has no intention of biting the hand that feeds her.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است در مورد صنعت فیلم بدبین باشد، اما در نهایت هیچ قصدی برای گاز گرفتن دستی که به او می دهد ندارد
[ترجمه گوگل]او ممکن است در مورد صنعت فیلم سینمایی باشد، اما در نهایت او قصد نداشت که دستش را که آن را تغذیه می کند بخورد
12. He left the room with a cynical laugh.
[ترجمه ترگمان]با خنده ای تمسخرآمیز از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او اتاق را با یک خنده سینمایی ترک کرد
13. Tonight,Tim Goodman casts a cynical eye on TV ads.
[ترجمه ترگمان]امشب، تیم گودمن به تبلیغات تلویزیونی چشم cynical می اندازد
[ترجمه گوگل]امشب، تیم گودمن نگاهی غریب به تبلیغات تلویزیون می کند
14. The older, cynical character in the play is the perfect foil for the innocent William.
[ترجمه ترگمان]شخصیت قدیمی تر و cynical در نمایش، فویل عالی برای ویلیام بی گناه است
[ترجمه گوگل]شخصیت قدیمی تر و بدبینانه در این بازی فویل کامل برای ویلیام بی گناه است