کلمه جو
صفحه اصلی

white bread


نان سفید

انگلیسی به فارسی

نان سفید


انگلیسی به انگلیسی

• bread that is white in color; that which is normal or conventional (slang)

اسم ( noun )
• : تعریف: a light-colored bread made from finely ground, usu. bleached, wheat flour.

جملات نمونه

1. Wholemeal bread is more nutritious than white bread.
[ترجمه ترگمان]نان wholemeal از نان سفید more است
[ترجمه گوگل]نان کامل ریشه بیشتر از نان سفید است

2. White bread is really just a variation of French bread.
[ترجمه ترگمان]نان سفید فقط یک نوع نان فرانسوی است
[ترجمه گوگل]نان سفید فقط یک تفاوت از نان فرانسوی است

3. Crusty white bread, aromatic black coffee with thick sweet cream and buttery cheese had accompanied them.
[ترجمه ترگمان]نان سفید و قهوه ای تیره با خامه غلیظ و پنیر چرب با آن ها همراه شده بود
[ترجمه گوگل]نان سفید خرد شده، قهوه سیاه آروماتیک با کرم شیرین کرم و پنیر کره ای، آنها را همراهی می کردند

4. A large number of young men reported eating white bread, chips, meat pies and sweets regularly.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردان جوان به طور منظم نان سفید، چیپس، پای گوشت و شیرینی را گزارش کردند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مردان جوان به طور مرتب خوردن نان سفید، چیپس، کیک های گوشتی و شیرینی می خورند

5. At one time in history white bread was too expensive for all but the very rich.
[ترجمه ترگمان]در یک زمان در تاریخ نان سفید بیش از حد گران بود، اما بسیار ثروتمند
[ترجمه گوگل]در یک زمان در تاریخ، نان سفید بیش از همه گران بود، اما بسیار ثروتمند بود

6. Preferences between wholemeal bread and white bread are largely a matter of habit.
[ترجمه ترگمان]ترجیحات بین نان wholemeal و نان سفید عمدتا به عنوان یک عادت تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]ترجیحات بین نان کیک نان و نان سفید معمولا به عادت است

7. Whether it is white bread or wheat bread, it is, to be kind, mediocre bread.
[ترجمه ترگمان]چه نان سفید و چه نان گندم، این نان متوسط و متوسط است
[ترجمه گوگل]نان سفید یا نان گندم است که نان متوسط ​​باشد

8. So I have saved my white bread until last; there is some left for my old age.
[ترجمه ترگمان]من تا آخر عمر نان سفید خود را نجات داده ام، برای سن و سال من مقداری هم باقی مانده است
[ترجمه گوگل]بنابراین نان سفیدم را تا آخر نجات دادم؛ بعضی اوقات برای سن من وجود دارد

9. I ate a ham sandwich on white bread with dill pickles that soaked through the bread and made it soggy and green.
[ترجمه ترگمان]ساندویچ ژامبون را با خیار شور که از نان آغشته شده بود خوردم و آن را خیس و سبز کردم
[ترجمه گوگل]من یک ساندویچ ژامبون بر روی نان سفید با تره فرنگی دودی خوردم که از طریق نان خیس شد و آن را مزه و سبز ساخت

10. Use pre-sliced white bread and remove the crusts.
[ترجمه ترگمان]از نان سفید برش دار استفاده کنید و the را بردارید
[ترجمه گوگل]از نان سفید پیش از برش استفاده کنید و کلوچه ها را بردارید

11. Little bitty pieces of white bread with fat greasy meat inside.
[ترجمه ترگمان]تکه های کوچک نان سفید با گوشت چرب و چربی درون آن
[ترجمه گوگل]قطعه کوچکی از نان سفید با چربی چرب در داخل

12. There were heaps of fresh baked white bread on the tables, gobs of butter, pots of marmalade.
[ترجمه ترگمان]روی میزها مقداری نان سفید، مقداری کره و مربای نارنج دیده می شد
[ترجمه گوگل]شمع های نان سفید پخته شده بر روی میز، شمعدانی کره، گلدان مارمالاد وجود دارد

13. I repeat: There are times when only white bread will do.
[ترجمه ترگمان]تکرار می کنم: وقت هایی هست که تنها نان سفید این کار را می کند
[ترجمه گوگل]من تکرار می کنم زمانی وجود دارد که تنها نان سفید می شود

14. Just as white bread was once eaten in preference to brown, so white rice was always the standard choice.
[ترجمه ترگمان]به محض آن که نان سفید به رنگ قهوه ای می خورد، برنج سفید همیشه بهترین انتخاب بود
[ترجمه گوگل]همانطور که نان سفید یک بار در اولویت قهوه خورده بود، برنج سفید همیشه انتخاب استاندارد بود

15. White bread is generally inferior in nutritional value.
[ترجمه ترگمان]نان سفید معمولا در ارزش غذایی کم تر است
[ترجمه گوگل]نان سفید به طور کلی در مقدار تغذیه ای پایین تر است

پیشنهاد کاربران

آدم پاستوریزه

نان سبک
نانی که به آسانی هضم می شود
نان سفید

خسته کننده
This class is definitely white - bread.
این کلاس واقعا خسته کننده ست.

نان بدون سبوس


کلمات دیگر: