1. a hint will suffice
یک اشاره کافی خواهد بود.
2. Few words to the wise suffice.
[ترجمه علی جادری] العاقل یکفیه الاشارة .
[ترجمه ترگمان]فقط چند کلمه کافی است
[ترجمه گوگل]چند کلمه به کافی عاقل
3. Two bottles of wine will suffice for lunch.
[ترجمه ترگمان]دو بطری شراب برای نهار کافی است
[ترجمه گوگل]دو بطری شراب برای ناهار کافی است
4. Suffice it to say that afterwards we never met again.
[ترجمه ترگمان]همین قدر کافی است بگویم که بعد از آن دیگر همدیگر را ندیده بودیم
[ترجمه گوگل]کافی است بگوییم که بعدا ما هرگز ملاقات نکردیم
5. A few more statistics will suffice to show the trends of the time.
[ترجمه ترگمان]چند آمار دیگر برای نشان دادن گرایش ها این زمان کافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]چند آمار دیگر برای نشان دادن روند زمان مناسب است
6. I won't go into all the depressing details; suffice it to say that the whole affair was an utter disaster.
[ترجمه ترگمان]من به جزئیات غم انگیز نخواهم رفت، کافی است بگویم که این ماجرا یک فاجعه تمام عیار است
[ترجمه گوگل]من به تمام جزئیات افسرده نمی روم کافی است بگوئید که تمام امور یک فاجعه کاملا بود
7. Will 10 suffice for the trip?
[ترجمه ترگمان]آیا برای این سفر کافی است؟
[ترجمه گوگل]آیا 10 برای سفر کافی است؟
8. Some bread and soup will suffice me.
[ترجمه ترگمان]مقداری نان و سوپ برای من کافی است
[ترجمه گوگل]بعضی از نان و سوپ من کافی است
9. A light lunch will suffice .
[ترجمه ترگمان]ناهار سبکی کافی است
[ترجمه گوگل]یک ناهار نور کافی است
10. Suffice it to say that they're having marital problems.
[ترجمه ترگمان]همین قدر کافی است که بگوییم آن ها مشکلات زناشویی دارند
[ترجمه گوگل]کافی است بگویم که آنها مشکلات زناشویی دارند
11. Suffice it to say, I refused to get involved.
[ترجمه ترگمان]همین قدر کافی بود که بگم من قبول نکردم که دخالت کنم
[ترجمه گوگل]کافی است بگویم من از حضور در این مراسم ناراضی نیستم
12. A few brief observations will suffice for present purposes.
[ترجمه ترگمان]چند مشاهده کوتاه برای اهداف حاضر کافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]چندین نظر کوتاه برای مقاصد فعلی کافی است
13. Give two instances in point — that will suffice.
[ترجمه ترگمان]به دو مثال اشاره کنید - این کافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]دو مورد را در نظر بگیرید - که کافی است
14. One example will suffice to illustrate the point.
[ترجمه ترگمان]یک مثال برای نشان دادن این نکته کافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک مثال برای نشان دادن نقطه مناسب است
15. A light lunch should suffice me.
[ترجمه ترگمان]ناهار سبکی کافی است
[ترجمه گوگل]یک ناهار نور باید من را بپوشد