معنی : اختلاس، سوء استفاده، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی، پیوند، پیوند زدن، سوءاستفاده کردن، از راه نادرستی تحصیل کردن، جفت کردن، بهم پیوستن
معانی دیگر : (گیاه شناسی) پیوند زدن، حق و حساب، باج سبیل، رشوه، پاره، بلکفت، رشوه خواری، سو استفاده ی مالی، (جراحی) پیوند زدن پوست یا استخوان یا عضوی از بدن یک نفر به نفر دیگر (یا از یک جای بدن به جای دیگر)، جای پیوند، پیوندگاه، به هم پیوستن، تلفیق کردن، حق حساب گرفتن، اختلاس کردن، جراحی پیوند بافت، تحصیل پول و مقام و غیره از راههای نادرست، ساخت و پاخت، خندق