کلمه جو
صفحه اصلی

grey


معنی : سفید مایل بخاکستری
معانی دیگر : املای انگلیسی واژه: gray، چارلز گرای (نخست وزیر انگلیس: 1764-1845)، لیدی جین گرای (که 9 روز ملکه ی انگلیس بود: 1537-54)، gray خاکستری

انگلیسی به فارسی

( gray ) خاکستری


خاکستری، کبود، نا امید، سفید، پیر، کهنه، سفید مایل بخاکستری، سفید شونده، رو به سفیدی رونده، باستانی، بد بخت، بی رنگ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: variant of gray.

• achromatic color between black and white (also gray)
make grey; turn grey (mainly referring to hair)
of the color grey; having grey hair; dark or gloomy; dull, uninteresting; indeterminate, unclear (also gray)
something that is grey is the colour of ashes or of clouds on a rainy day.
if someone is going grey, their hair is becoming grey.
if someone looks grey, they look pale and ill.
you can describe someone or something as grey if you consider that they are rather boring and unattractive, and very similar to other people or things.
if the weather is grey, the sky is very cloudy and the light is dull.
see also greying.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] خاکسنری
[نساجی] خام - خاکستری - طوسی

مترادف و متضاد

سفید مایل به خاکستری (صفت)
gray, grey

muted silver in color


Synonyms: ash, ashen, battleship, cinereal, clouded, dingy, dove, drab, dusky, dusty, granite, heather, iron, lead, leaden, livid, mousy, neutral, oyster, pearly, peppery, powder, sere, shaded, silvered, silvery, slate, smoky, somber, stone


جملات نمونه

1. An evening red and a morning grey, is a sign of a fair day.
[ترجمه ترگمان]یک شب قرمز و یک روز خاکستری، نشانه ای از یک روز آفتابی است
[ترجمه گوگل]یک شب قرمز و یک صبح خاکستری، نشانه ای از یک روز عادلانه است

2. At night, all cats are grey.
[ترجمه ترگمان]شب ها همه گربه ها خاکستری هستند
[ترجمه گوگل]در شب، همه گربه ها خاکستری هستند

3. A fox may grow grey, but never good.
[ترجمه ترگمان]شاید یک روباه خاکستری به نظر برسد، اما هیچ وقت خوب نیست
[ترجمه گوگل]روباه می تواند خاکستری شود، اما هرگز خوب نیست

4. The fox may grow grey, but never good.
[ترجمه ترگمان]روباه می تواند خاکستری شود، اما هیچ وقت خوب نیست
[ترجمه گوگل]روباه می تواند خاکستری، اما هرگز خوب نیست

5. Jean was mounted on a grey mare.
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان بر مادیانی خاکستری سوار شده بود
[ترجمه گوگل]ژان بر روی یک مارماهی خاکستری نصب شد

6. The sky looks very grey. I think it's going to rain.
[ترجمه ترگمان]آسمان خیلی خاکستری به نظر می رسد فکر کنم باران بیاید
[ترجمه گوگل]آسمان بسیار خاکستری است فکر می کنم باران می رود

7. His grey jersey and trousers were sodden with the rain.
[ترجمه ترگمان]پیراهن خاکستری و شلوارش خیس از باران بود
[ترجمه گوگل]پیراهن خاکستری او و شلوارها با باران خشک شدند

8. The grey shape resolved into a group of walkers.
[ترجمه ترگمان]شبح خاکستری به گروهی از واکر اشاره کرد
[ترجمه گوگل]شکل خاکستری به یک گروه واکر رسیده است

9. All I recollect is a grey sky.
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر دارم که آسمان خاکستری است
[ترجمه گوگل]همه چیز را به یاد می آورم آسمان خاکستری است

10. The fog rolled in, and a grey shroud covered the city.
[ترجمه ترگمان]مه داخل شد و یک کفن خاکستری روی شهر را پوشاند
[ترجمه گوگل]مه مهار شده و یک پوشش خاکستری شهر را پوشانده است

11. It was as if those grey eyes could see into the very depths of her soul .
[ترجمه ترگمان]گویی آن چشمان خاکستری رنگ می توانست اعماق روحش را ببیند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این چشمان خاکستری می تواند در عمق روح او دیده شود

12. She has turned quite grey recently.
[ترجمه ترگمان]تازگی ها کاملا خاکستری شده
[ترجمه گوگل]او اخیرا کاملا خاکستری شده است

13. Sam's face was grey with fatigue.
[ترجمه ترگمان]چهره سم از فرط خستگی خاکستری شده بود
[ترجمه گوگل]صورت سام با خستگی خاکستری بود

14. Her face was gaunt and grey.
[ترجمه ترگمان]صورتش لاغر و لاغر بود
[ترجمه گوگل]چهره او خشن و خاکستری بود

15. It can be black, white or grey.
[ترجمه ترگمان] می تونه سیاه، سفید یا سفید باشه
[ترجمه گوگل]این می تواند سیاه، سفید یا خاکستری باشد

پیشنهاد کاربران

Between black and white

بی احساس ـ رنگ و رو رفته

در مورد چگونگی آب و هوا میشود ابری هم کفت

سنجاب، رنگ خاکستری

کنایه از آفتابی

Relating to old people : old
پیر،
مثل پیرها،
مثل آدم های پیر،
شبیه پیرمردها، پیرزن ها

Bones, I believe you are getting grey!
Star Trek TOS




لغت grey به معنی خاکستری با لغت ترکی قره به معنای سیاه همریشه است . این واژه با واژه ی color نیز همریشه می باشد زیرا این لغات از واژه ترکی kerra به معنی سیاه گرفته شده اند که به معنی چرک پوست، سیاه شدگی می باشند و در هند و اروپایی به شکل khers ثبت شده . قره یا کره با لغت روسی چرنی черный černyj همریشه هستند که در پارسی چرک خوانده میشود.
این واژه در انگلیسی color ، پرتغالی در ریخت cor ، یونانی chroma ، لهستانی kolor ، زبان هندیकाली kaalee ، ترکی آذربایجانیQara ، کرواتCrno کاربرد یافته است .




gray
خاکستری، طوسی🪨

رنگ پریده

طوسی، خاکستری

نقره ای

طوسی و سفید


کلمات دیگر: