1. an introduction to modern american poetry
درآمدی بر شعر نوین امریکایی
2. the introduction of a bill into congress
تقدیم یک لایحه به کنگره
3. the introduction of a new product on t. v.
شناساندن محصول جدیدی از تلویزیون
4. the introduction of a wire into the vein
نهادن سیم در داخل رگ
5. the introduction of african plants into america
آوردن گیاهان افریقایی به امریکا
6. the introduction of computers into foreign markets was not easy
عرضه ی کامپیوتر در بازارهای بیگانه کار آسانی نبود.
7. the introduction of corrupt politicians into the government
داخل کردن سیاست بازان فاسد در دولت
8. the introduction of guests to one another
معرفی مهمانان به یکدیگر
9. the introduction of modern medicine into iran
آوردن پزشکی نوین به ایران
10. the introduction of new manufacturing processes
رایج کردن فرآیندهای نوین تولیدی
11. the introduction of rude remarks into his speech
وارد کردن حرف های بی ادبانه در نطق خودش
12. the introduction of tonight's program
معرفی برنامه ی امشب
13. the book's introduction carefully delimits the author's research
مقدمه ی کتاب حدود پژوهش نویسنده را به دقت معلوم می کند.
14. the book's introduction is too long
دیباچه ی کتاب بسیار طولانی است.
15. a letter of introduction
معرفی نامه
16. we need no introduction because we are cousins
ما نیازی به معرفی نداریم چون پسرعمو هستیم.
17. I'm sure he needs no introduction.
[ترجمه Hossein] من مطمئن هستم او نیاز به معرفی ندارد
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که نیازی به معرفی نداره
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم او نیازی به مقدمه ندارد
18. A new introduction has been prefixed to the third printing of the book.
[ترجمه ترگمان]یک مقدمه جدید در چاپ سوم کتاب گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]مقدمه ای جدید به چاپ سوم کتاب اضافه شده است
19. With the introduction of independent taxation, a married woman's position is much clearer.
[ترجمه ترگمان]با معرفی مالیات مستقل، یک زن متاهل بسیار واضح تر است
[ترجمه گوگل]با معرفی مالیات مستقل، موقعیت زن متاهل بسیار واضح است
20. Millions of words have been written about the introduction of the euro.
[ترجمه ترگمان]میلیون ها واژه در مورد معرفی یورو نوشته شده است
[ترجمه گوگل]میلیون ها کلمه در مورد معرفی یورو نوشته شده است
21. Ellen Malos, in her introduction to "The Politics of Housework", provides a summary of the debates.
[ترجمه ترگمان]الن Malos در معرفی خود به \"سیاست of\" خلاصه ای از مباحثات را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]الن مالس در مقدمه خود به 'سیاست کار خانه' خلاصه ای از بحث ها را ارائه می دهد
22. Mary was shy at her introduction to the company.
[ترجمه ترگمان]مری از معرفی او به شرکت خجالت کشید
[ترجمه گوگل]مری در معرفی خود به این شرکت خجالت زده بود
23. Generally,(sentence dictionary) a book has an introduction.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی (فرهنگ لغت)یک کتاب یک مقدمه دارد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، (فرهنگ لغت جمله) یک کتاب مقدمه ای دارد
24. The authors summarize their views in the introduction.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان دیدگاه های خود را در این مقدمه به طور خلاصه بیان می کنند
[ترجمه گوگل]نویسندگان خلاصه ای از نظرات خود را در مقدمه
25. In the introduction he explains why he wrote the book.
[ترجمه ترگمان]در مقدمه توضیح می دهد که چرا این کتاب را نوشته است
[ترجمه گوگل]در مقدمه او توضیح می دهد که چرا او این کتاب را نوشت
26. Our speaker today needs no introduction .
[ترجمه ترگمان]سخنگوی ما امروز نیازی به معرفی ندارد
[ترجمه گوگل]سخنران امروز ما نیازی به مقدمه ای ندارد
27. My final guest on tonight's show needs no introduction. Please welcome the one and only Michael Jordan!
[ترجمه ترگمان]آخرین میهمان من در برنامه امشب نیاز به معرفی ندارد لطفا از این یکی و فقط مایکل جوردن استقبال کنید!
[ترجمه گوگل]مهمان نهایی من در نمایش امشب نیازی به معرفی ندارد لطفا یک و تنها مایکل جردن را خوشحال کنید!
28. It's a useful introduction to an extremely complex subject.
[ترجمه ترگمان]این یک مقدمه مفید برای یک موضوع بسیار پیچیده است
[ترجمه گوگل]این یک مقدمه مفید برای موضوع بسیار پیچیده است