کلمه جو
صفحه اصلی

groundnut


معنی : بادام زمینی
معانی دیگر : (گیاه شناسی) هر گیاهی که ریشه اش دگمه یا سیبک خوراکی می دهد (مثل بادام زمینی)، دگمه یا سیبک یا بادام زمینی خوراکی، بادام زمینى

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) بادام زمینی


انگلیسی به انگلیسی

• north american plant with an edible tuber; any of a number of plants with edible parts that grow underground (i.e. peanut)
a groundnut is the same as a peanut.

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several plants having edible underground nuts or tubers, such as the peanut.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] بادام زمینی

مترادف و متضاد

بادام زمینی (اسم)
groundnut, peanut

جملات نمونه

1. Tobacco, tea, coffee, sugar, groundnuts and cotton were exported.
[ترجمه ترگمان]تنباکو، چای، قهوه، شکر، groundnuts و پنبه صادر شدند
[ترجمه گوگل]توتون و تنباکو، چای، قهوه، شکر، زمینی و پنبه صادر شد

2. Groundnut or peanut oil is similar in character and uses to sunflower and grapeseed oils but is rather more expensive.
[ترجمه ترگمان]روغن بادام زمینی یا بادام زمینی مشابه ویژگی های شخصیتی است و از روغن آفتابگردان و روغن آفتابگردان استفاده می کند اما گران تر است
[ترجمه گوگل]روغن آفتابگردان یا روغن بادام زمینی مشابه است و از روغنهای آفتابگردان و روغن زیتون استفاده می کند اما گران تر است

3. It has relied on groundnut oil as its primary source of export revenue for decades.
[ترجمه ترگمان]این کشور به نفت groundnut به عنوان منبع اولیه درآمد صادرات برای دهه ها تکیه کرده است
[ترجمه گوگل]این روغن به عنوان منبع اولیه درآمد صادراتی در دهه های گذشته، به نفت زمستانه تکیه کرده است

4. But others like groundnut and copra are widely used in animal feed and are of crucial economic importance to countries in Asia.
[ترجمه ترگمان]اما برخی دیگر مانند groundnut و مغز نارگیل به طور گسترده در خوراک حیوانات به کار می روند و از اهمیت حیاتی اقتصادی برای کشورها در آسیا برخوردار هستند
[ترجمه گوگل]اما دیگران مانند زمین و کوپرا به طور گسترده در خوراک حیوانات استفاده می شوند و برای کشورهای آسیایی اهمیت حیاتی اقتصادی دارند

5. From 26 lakh hectares in 200 the groundnut cultivation area in the Kutch-Saurashtra region has gone down to 19 lakh hectares.
[ترجمه ترگمان]از ۲۶ lakh هکتار در ۲۰۰ منطقه کشت groundnut در منطقه Kutch - Saurashtra به ۱۹ lakh هکتار رسیده است
[ترجمه گوگل]از 26 هکتار مزرعه در 200 منطقه کشت بادام زمینی در منطقه Kutch-Saurashtra به 19 هکتار هکتار کاهش یافته است

6. Earlier he was Executive Secretary for the African Groundnut Council and the West Africa Rice Development Association.
[ترجمه ترگمان]پیش از این او دبیر اجرایی شورای اتحادیه آفریقا و انجمن توسعه برنج غرب آفریقا بود
[ترجمه گوگل]او پیشتر او به عنوان وزیر اجرایی شورای آفریقایی آفریقایی و انجمن توسعه برنج آفریقای غربی بود

7. "In the 19th century groundnuts were introduced into Senegal, just as one example, " he says. "And there was a very widespread commercial agriculture to fuel the groundnut oil industry. "
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \"در قرن ۱۹ ام groundnuts به سنگال معرفی شدند، به عنوان نمونه،\" و کشاورزی تجاری بسیار گسترده ای برای سوخت صنعت نفت groundnut وجود داشت \"
[ترجمه گوگل]او می گوید: در قرن نوزدهم زمین یونجه به عنوان یک نمونه به سنگال معرفی شد 'و کشاورزی صنعتی بسیار گسترده ای برای سوختن صنعت نفت خام بود '

8. We are prepared to offer 1000 tons of groundnut at the market price for immediate shipment.
[ترجمه ترگمان]ما آماده هستیم تا ۱۰۰۰ تن of را در قیمت بازار برای ارسال فوری به بازار عرضه کنیم
[ترجمه گوگل]ما آمادگی داریم تا 1000 تن زمین بادام زمینی را برای قیمت فوری عرضه کنیم

9. Meanwhile, groundnut sales have shrunk to almost nothing.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، فروش groundnut تقریبا به هیچ نتیجه ای نرسیده است
[ترجمه گوگل]در همین حال، فروش زمین گردو به تقریبا هیچ چیزی تقلیل یافته است

10. "Frankly, no, " says Allegra, explaining that she sticks to "groundnut oil for Asian food, and nice walnut oil is great in a dressing or for adding depth to stews".
[ترجمه ترگمان]آلگرا می گوید: \"صادقانه بگویم، نه،\" و توضیح می دهد که او به \"روغن زیتون برای غذای آسیایی\" می چسبد و روغن نارگیل خوب در لباس پوشیدن یا افزودن عمق به stews عالی است
[ترجمه گوگل]Allegra می گوید: 'صادقانه بگویم، نه'، توضیح می دهد که او به روغن آفتابگردان برای غذاهای آسیایی بستگی دارد و روغن گردو خوب در یک پانسمان یا برای اضافه کردن عمق به بخار عالی است

11. Mix an equal amount of groundnut oil and fresh lime juice.
[ترجمه ترگمان]مقدار مساوی عصاره groundnut و عصاره لیمو ترش را مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]مقدار مساوی از روغن زیتون و آب لیمو تازه را مخلوط کنید

12. The groundnut pods yield also significantly increased in treatment which received green manuring to previous rice.
[ترجمه ترگمان]غلاف غلاف دار نیز به طور قابل توجهی در درمان افزایش یافت که manuring سبز را به برنج پیشین جلب کرد
[ترجمه گوگل]عملکرد غلاف بادام زمینی نیز به میزان قابل توجهی در درمان بهبود یافت که حاوی سبز به برنج قبلی بود

13. The Saurashtra Kutch region, popularly known as India's groundnut bowl, is threatening to fall off the agricultural map.
[ترجمه ترگمان]منطقه Saurashtra Kutch که به عنوان کاسه groundnut هند شناخته می شود، تهدید می کند که از نقشه کشاورزی خارج می شود
[ترجمه گوگل]منطقه Saurashtra Kuch، که به خوبی به عنوان کاسه ی زمینی هند شناخته می شود، تهدید به افتادن نقشه ی کشاورزی است

14. Aflatoxin contamination of groundnut can occur before harvest, during field drying or during transport or storage.
[ترجمه ترگمان]آلودگی aflatoxin of می تواند قبل از برداشت، در طول خشک کردن زمینه ای و یا در طول حمل و نقل و یا ذخیره سازی رخ دهد
[ترجمه گوگل]آفلاتوکسین آفت کش می تواند قبل از برداشت، خشک شدن محصول یا حمل و نقل یا ذخیره سازی رخ دهد

15. A groundnut variety with resistance to Aspergillus flavus asmale parent to breed 5 new groundnut varieties.
[ترجمه ترگمان]A با مقاومت در برابر آسپرژیلوس flavus asmale، ۵ گونه جدید groundnut را پرورش داد
[ترجمه گوگل]انواع مختلف زمستانه با مقاومت به Aspergillus flavus پدر بزرگ به نژاد 5 گونه از زمین های زمستانی جدید


کلمات دیگر: