کلمه جو
صفحه اصلی

hirsute


معنی : مویی، مودار، پرمو، پشمالو
معانی دیگر : مویناک

انگلیسی به فارسی

پرمو، مویی، پشمالو


هیرسوتیسم، پشمالو، پرمو، مودار، مویی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: hirsuteness (n.)
• : تعریف: covered with hair or stiff hairs; hairy or shaggy.
متضاد: hairless

- He took pride in his hirsute chest and walked around shirtless every chance he got.
[ترجمه ترگمان] با غرور به سینه hirsute تکیه داد و بدون هیچ شانسی به اطراف قدم زد
[ترجمه گوگل] او در قفسه سینه ی هیرسوت خود افتخار می کرد و هر فرصتی را که از دست داده بود بیرون می زد

• hairy, shaggy; covered with coarse bristly hairs (botany); of or pertaining to hair; characteristic of hair
someone who is hirsute is hairy; a literary word, often used humorously.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پرمو - پشمالو - مویی

مترادف و متضاد

مویی (صفت)
capillary, hairy, ciliary, hirsute, shaggy

مودار (صفت)
hispid, hairy, hirsute, shaggy, villous, haired, whiskered, pilose

پرمو (صفت)
hairy, hirsute, stubbly

پشمالو (صفت)
hirsute, shaggy, lanuginous, woolly, lanate, wild and woolly

hairy


Synonyms: woolly, bearded, furry, shaggy


جملات نمونه

1. rahmat's hirsute chest
سینه ی پشمالوی رحمت

2. You're looking very hirsute, Richard are you growing a beard?
[ترجمه ترگمان]ریچارد، داری خیلی خوشگل به نظر می رسی، داری ریش می کشی؟
[ترجمه گوگل]شما به دنبال خیلی زرق و برق دارید، ریچارد شما ریشه دارید؟

3. Not that Polly's legs had been particularly hirsute in the old days.
[ترجمه ترگمان]نه این که پاهای خاله جان پولی در روزه ای گذشته به نحو خاصی hirsute شده بود
[ترجمه گوگل]نه اینکه پاهای پولی در روزهای قدیم به خصوص در سن بلوغ بوده است

4. Conclusion The patients of hirsute decreased the activity of treatment with CC.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بیمارانی که دچار پرمویی هستند، فعالیت درمان با CC را کاهش دادند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بیماران مبتلا به هیرسوت، فعالیت درمانی با CC را کاهش دادند

5. Racemes 1- axillary from uppermost leaves, villous or hirsute with multicellular hairs; bracts broadly linear, longer than pedicel.
[ترجمه ترگمان]Racemes ۱ - axillary از بالاترین برگ ها، villous یا ریش با موهای چند سلولی؛ bracts به طور گسترده خطی، طولانی تر از pedicel
[ترجمه گوگل]Racemes 1 - زیر باریک از برگ های بالا، ویولون یا گوزنه با موهای چند سلولی؛ براکت به طور گسترده ای خطی، طولانی تر از pedicel

6. The growth ridges, including hirsute ridge, main ridge, fine surface ridge and radius ridge, are main ultrastructures on the outer surface of the shell plates.
[ترجمه ترگمان]شیارهای رشد، از جمله صخره باه ات، صخره اصلی، صخره سطح صاف و ridge شعاع، بر روی سطح بیرونی صفحات پوسته قرار دارند
[ترجمه گوگل]ردیفهای رشد، از جمله رگه گودال، ریه اصلی، رگه سطح ریز و ردیف شعاعی، زیربناهای اصلی بر روی سطح بیرونی صفحات پوسته است

7. A. moschatus is an erect, annual or biennial, hirsute herb.
[ترجمه ترگمان]پاسخ: moschatus یک گیاه بلند، سالانه یا دوسالانه است
[ترجمه گوگل]A moschatus یک گیاه صحیح، سالیانه یا دوسالانه است

8. Leaves densely hirsute especially on veins of abaxial surface. Flowers opposite. Corolla tube conspicuously puberulent annulate inside.
[ترجمه ترگمان]برگ های متراکم را به خصوص در رگ های سطح abaxial ترک می کند گل ها رو به رو لوله Corolla به طور چشمگیر از درون سوراخ بیرون می آید
[ترجمه گوگل]به خصوص در رگه های سطح شکمی، برگها را به طور انبوه هیرسوتیک می کند گل مخالف لوله کورولا ظاهرا بالغ در داخل حلقه

9. Instead of the peaceful hirsute ornamentof the past he is now marring his face with a lot of bristles.
[ترجمه ترگمان]او به جای ریش آرام و آرام گذشته، اکنون در حال آسیب زدن به چهره او با انبوهی از پشم است
[ترجمه گوگل]به جای پیراهن پیراهن صلح آمیز گذشته، او اکنون از چهره اش با بسیاری از موی سرخ شده است

10. When wheat and wild around hirsute, strong as shag boiled soup.
[ترجمه ترگمان]زمانی که گندم و وحشی در اطراف ریش دار، به اندازه یک سوپ پخته، قوی هستند
[ترجمه گوگل]هنگامی که گندم و وحشی در اطراف هیرسوتیسم، قوی به عنوان سوپ آب پز شده است

11. Branchlets, petioles, leaves, and pedicels densely tomentose, not hirsute.
[ترجمه ترگمان]Branchlets، petioles، برگ ها و pedicels densely، نه hirsute
[ترجمه گوگل]شاخه ها، دمبرگ ها، برگ ها و ساقه ها به شکل تنگ، تکه تکه نشده اند

12. In the 1960s both skinheads and hirsute hippies were challenging the uniformity of a generation that had received its formative haircuts while in uniform.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰ هر دو گروه خشن و هیپی ها، یکنواختی یک نسل را به چالش کشیده بودند که موهای مدل اولیه خود را با لباس یک سان دریافت کرده بودند
[ترجمه گوگل]در دهه 1960 هر دو پوست سرخ و هیپسی هیرسوتا یکنواختی یک نسل را به چالش کشیدند که موهای شکل دهنده خود را در حالی که در یک فرم قرار داشتند، به وجود آوردند

13. if they suffer from baldness, they use a growth stimulator, buy hairpieces, or have hair transplanted from the hirsute part of the scalp to the bare areas.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها از طاسی رنج می برند، از یک stimulator رشد استفاده می کنند، hairpieces را می خرند و یا مویی را که از قسمت های دچار پرمویی از پوست سر تا مناطق محروم منتقل می شود، به کار می برند
[ترجمه گوگل]اگر از طاسی شدن رنج می برند، آنها از یک محرک رشد استفاده می کنند، hairpieces را خریداری می کنند و یا موهایشان را از قسمت هیرسوتیسم پوست سر به مناطق لخت می برند

14. Men also have hair dryers and, if they suffer from baldness, they use a growth stimulator, buy hairpieces, or have hair transplanted from the hirsute part of the scalp to the bare areas.
[ترجمه ترگمان]مردان همچنین dryers مو دارند و اگر از طاسی رنج می برند، از یک stimulator رشد استفاده می کنند، hairpieces را می خرند و یا مویی را که از قسمت های دچار پرمویی از پوست سر تا مناطق محروم منتقل می شود، به کار می برند
[ترجمه گوگل]مردان همچنین موهای خشک کننده دارند و اگر از طاسی از بدن رنج می برند، از رشد دهنده ها استفاده می کنند، hairpieces را خریداری می کنند و یا موهایشان را از قسمت خلفی پوست سر به مناطق لخت می برند

15. His hair was longer in those days but then my beard was bushier so I suppose we were about equally hirsute.
[ترجمه ترگمان]موهایش بیشتر از آن روزها بود، اما بعد ریش من خشک شده بود و من فکر می کنم که ما به یک اندازه به هم نزدیک بودیم
[ترجمه گوگل]موهایش در آن روزها بیشتر بود، اما بعد ریش من بیشتر بود، بنابراین فرض می کردیم که ما در حدود به طور مساوی هیرسوتیسم بودیم

Rahmat's hirsute chest

سینه‌ی پشمالوی رحمت


پیشنهاد کاربران

پشمالو

hirsute ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: ریش سان
تعریف: ویژگی نوعی کرک پوش با کرک هایی بلند و سفت


کلمات دیگر: