کلمه جو
صفحه اصلی

linesman


معنی : سیم کش هوایی، خط بان، سیم بان، سرباز صف، سربازخط جبهه، مواظب برخوردتوپ باخط
معانی دیگر : رجوع شود به: lineman، (فوتبال آمریکایی) داور خط بازی، خط نگهدار، کمک داور، داور کنار

انگلیسی به فارسی

سرباز صف، سربازخط جبهه، خط بان، مواظب برخوردتوپ با خط، سیم بان، سیمکش هوایی


خط خطی، خط بان، سیم بان، سرباز صف، سربازخط جبهه، مواظب برخوردتوپ باخط، سیم کش هوایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: linesmen
(1) تعریف: in sports such as tennis and football, an official who assists the referee, as by observing particular violations.

(2) تعریف: a lineman.

• man who repairs telephone lines; offense player (football)
a linesman is an official in games such as football and tennis who watches the boundary lines and indicates when the ball goes outside them.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] داورکنار

مترادف و متضاد

سیم کش هوایی (اسم)
lineman, linesman

خط بان (اسم)
linesman

سیمبان (اسم)
linesman

سرباز صف (اسم)
linesman

سرباز خط جبهه (اسم)
linesman

مواظب برخورد توپ با خط (اسم)
linesman

جملات نمونه

1. The referee looked across at his linesman before awarding the penalty.
[ترجمه ترگمان]داور قبل از اعطای مجازات به linesman خود نگاه کرد
[ترجمه گوگل]داور قبل از اعطای مجازات، سرپرست تیمش را نگاه کرد

2. A linesman had his flag up so the kick did not count.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز پرچم او را بالا گرفته بود که این لگد به حساب نمی آمد
[ترجمه گوگل]یک خط خطی پرچم خود را بالا گذاشته بود تا ضربه به حساب نمی آمد

3. While the Saints' defenders were glaring at the linesman, Kiwomya was putting a great chance over the bar.
[ترجمه ترگمان]در حالی که مدافعان Saints در صف صف ایستاده بودند، Kiwomya فرصت زیادی برای بار کردن بار به بار آورده بودند
[ترجمه گوگل]در حالی که مدافعان Saints در خط دفاعی آهی کشیدند، Kiwomya فرصتی عالی برای بار گذاشت

4. The linesman said it was for a push and handball.
[ترجمه ترگمان]The گفت که این برای یک فشار و هندبال است
[ترجمه گوگل]خط خطی گفت که برای یک ضربه و هندبال بود

5. When I went to the linesman he told me to clear off.
[ترجمه ترگمان]وقتی رفتم به سمت صف، بهم گفت که خاموشش کنم
[ترجمه گوگل]وقتی به خط خطی رفتم به او گفتم که پاک شود

6. That football player appealed to the linesman.
[ترجمه ترگمان]آن بازیکن فوتبال به the متوسل شد
[ترجمه گوگل]این بازیکن فوتبال به مدافعان دعوت شده است

7. Even if the linesman has doubts, he has to give advantage to the attacking team.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر the شک داشته باشد، باید از تیم حمله سود ببرد
[ترجمه گوگل]حتی اگر صاحب خطا شک داشته باشد، باید تیم تهاجمی را به نفع خود برساند

8. It wasn't awarded by the linesman, but by the referee from quite a distance.
[ترجمه ترگمان]این جایزه توسط the، اما داور از فاصله بسیار دور، اعطا نشده است
[ترجمه گوگل]این توسط خط مقدم نیست، اما توسط داور از فاصله بسیار

9. The linesman gave it despite Gallas being between him and the ball.
[ترجمه ترگمان]The با وجود اینکه Gallas بین او و مجلس رقص بود آن را به او داد
[ترجمه گوگل]خط خطی آن را با وجود Gallas بین او و توپ داد

10. A linesman signaled side, but referee overruled him and ordered play on.
[ترجمه ترگمان]اما داور بی طرف او را رد کرد و دستور بازی را داد
[ترجمه گوگل]یک خط خطی به طرف سیگنال، اما داور او را رد کرد و دستور داد تا بازی کند

11. Referee Halsey checked with the linesman and gave a goal-kick, at which point Jose Mourinho rose furiously from his bench to demand from Halsey why he hadn't booked Johnson for diving.
[ترجمه ترگمان]داور سخنش را با تیم linesman چک کرده و یک شوت به ثمر رساند که در آن خوزه مورینو با عصبانیت از روی نیمکت خود برخاست تا از Halsey درخواست کند که چرا جانسون را برای شیرجه زدن استخدام نکرده است
[ترجمه گوگل]داور Halsey با خط خطوط چک و یک ضربه هدف، که در آن نقطه خوزه مورینیو خشمگین از نیمکت خود را به درخواست از Halsey به دنبال چرا او جانسون برای غواصی را رزرو نیست

12. This time, like a rocket [ the linesman raised his arm ].
[ترجمه ترگمان]این بار، مانند یک موشک (the بازویش را بالا برد)
[ترجمه گوگل]این بار، مثل یک موشک [خط راست بازو را بلند کرد]

13. I associate the referee and the linesman in the same team the Chelsea team.
[ترجمه ترگمان]من داور و تیم linesman را در تیمی مشابه تیم چلسی معرفی می کنم
[ترجمه گوگل]من داور و مدافع تیم را در تیمی که تیم چلسی هستند مرتبط می کنم

14. The linesman raised his flag to signal that the ball was out of play.
[ترجمه ترگمان]The پرچم خود را بالا برد تا نشان دهد که توپ از بازی خارج شده است
[ترجمه گوگل]خط خطی پرچم خود را برای نشان دادن توپ از بازی خارج کرد

پیشنهاد کاربران

کمک داور


کلمات دیگر: