کلمه جو
صفحه اصلی

experimentation


معنی : ازمایش
معانی دیگر : آروین گری، آزمایش گری، تجربه ی علمی (برابر با: experiment)

انگلیسی به فارسی

آزمایشی، ازمایش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act, process, or practice of running tests, trials, or experiments.
مشابه: experiment

- In searching for cures, some early researchers did their experimentation with themselves as test subjects.
[ترجمه ترگمان] در جستجوی درمان، برخی از محققان اولیه آزمایش ها خود را با خودشان به عنوان سوژه تست انجام دادند
[ترجمه گوگل] در جستجو برای درمان، برخی از محققان اولیه آزمایش خود را با خود به عنوان افراد آزمایشی انجام دادند

• testing, trying, experimenting (in order to learn, discover an unknown, or prove a principle or theory)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آزمایش
[فوتبال] آزمایش

مترادف و متضاد

ازمایش (اسم)
test, assay, temptation, experiment, shy, trial, testing, tryout, try, exam, examination, experience, examen, experimentation, probation, screening

جملات نمونه

1. The issue of animal experimentation is an emotive subject.
[ترجمه ترگمان]موضوع آزمایش بر روی حیوانات یک موضوع احساسی است
[ترجمه گوگل]موضوع آزمایش حیوانات یک موضوع احساسی است

2. There is often a period of sexual experimentation during adolescence.
[ترجمه ترگمان]اغلب یک دوره از آزمایش ها جنسی در دوران بلوغ وجود دارد
[ترجمه گوگل]اغلب دوره ای از آزمایش های جنسی در دوران نوجوانی وجود دارد

3. Many people object to experimentation on embryos.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به آزمایش روی جنین اعتراض می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به آزمایش روی جنین متوسل می شوند

4. Decentralization and experimentation must be encouraged.
[ترجمه ترگمان]غیر متمرکز سازی و غیر متمرکز باید تشویق شوند
[ترجمه گوگل]تمرکززدایی و آزمایش باید تشویق شود

5. Animal experimentation is a highly emotive issue.
[ترجمه ترگمان]آزمایش حیوان یک موضوع بسیار حساس است
[ترجمه گوگل]آزمایش حیوانات یک مسئله بسیار احساسی است

6. Many people object to experimentation on animals.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به آزمایش بر روی حیوانات اعتراض می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به آزمایش روی حیوانات متوسل می شوند

7. Nevertheless, live animal experimentation is deeply embedded in the culture of contemporary biomedical science.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آزمایش بر روی حیوانات زنده عمیقا در فرهنگ علم پزشکی معاصر جاسازی شده است
[ترجمه گوگل]با این وجود، آزمایش حیوانات زنده عمیقا در فرهنگ علوم زیست پزشکی معاصر جاسازی شده است

8. Some experimentation with backgrounds is indicated.
[ترجمه ترگمان]برخی از آزمایش ها با پیشینه نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]برخی از آزمایشات با پس زمینه نشان داده شده است

9. I have never agreed with animal experimentation.
[ترجمه ترگمان]من هرگز با آزمایش بر روی حیوانات موافق نیستم
[ترجمه گوگل]من هرگز با آزمایش حیوانات موافق نیستم

10. But the real laboratory for all such experimentation is within our own body, in the inner areas of mind and soul.
[ترجمه ترگمان]اما آزمایشگاه واقعی برای همه این آزمایش ها در درون بدن ما، در مناطق درونی ذهن و روح است
[ترجمه گوگل]اما آزمایشگاه واقعی برای تمام چنین آزمایش هایی در داخل بدن ما، در قسمت های داخلی ذهن و روح است

11. Post-mortem Experimentation is wasted unless you stop to analyse what the result of it was.
[ترجمه ترگمان]آزمایش پس از مرگ به هدر می رود مگر این که به تجزیه و تحلیل آن چه که نتیجه آن است، دست پیدا کنید
[ترجمه گوگل]آزمایشی پس از مرگ، هدر رفته است مگر اینکه شما متوقف کنید تا آن را تجزیه و تحلیل کنید که نتیجه آن چیست

12. Further experimentation might lead to the identification of other difficulty factors which could be incorporated into criterion statements.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها بیشتر ممکن است منجر به شناسایی عوامل دشواری دیگر شود که می توان آن ها را در عبارات معیار ادغام کرد
[ترجمه گوگل]آزمایش های بیشتر ممکن است منجر به شناسایی سایر عوامل مشکل شود که می توانند در اظهارات معیار وارد شوند

13. The child develops new means to ends through experimentation rather than through the application of habitual, previously formed schemata.
[ترجمه ترگمان]کودک ابزار جدیدی را برای پایان بخشیدن به تجربه به جای استفاده از کاربرد habitual که قبلا شکل گرفته بود، توسعه می دهد
[ترجمه گوگل]کودک، ابزارهای جدیدی را به کار می گیرد که از طریق آزمایش ها به جای استفاده از طرح های معمول، که قبلا ساخته شده است، پایان می یابد

14. Experimentation with colour and support has become a major preoccupation for him.
[ترجمه ترگمان]آزمایش با رنگ و پشتیبان، تبدیل به یک نگرانی عمده برای او شده است
[ترجمه گوگل]آزمایش با رنگ و حمایت، برای او مهم است

15. Steering organizations that shop around can even promote experimentation and learn from success.
[ترجمه ترگمان]سازمان های راهنما که در اطراف فروشگاه کار می کنند می توانند حتی تجربه را ارتقا دهند و از موفقیت یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]سازمان های مداری که در اطراف خرید می کنند، حتی می توانند تجربیات را ترویج دهند و از موفقیت یاد بگیرند

پیشنهاد کاربران

آزمایش

experiment

آزمودن

آزمون و خطا


کلمات دیگر: