کلمه جو
صفحه اصلی

sadhu


(سانسکریت) روحانی هندو

انگلیسی به فارسی

(سانسکریت) روحانی هندو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a Hindu holy man, esp. an ascetic or monk.

• (hinduism) hindu holy sage, indian ascetic holy man, indian monk, hindu holy beggar

دیکشنری تخصصی

[یوگا] سانیاس - مرد درستکار

جملات نمونه

1. I recognised him as the white sadhu, Chid, whom I had once met outside the travellers' rest-house.
[ترجمه ترگمان]من او را به عنوان the سفید و chid که یک بار در خارج از مسافران مسافران دیده بودم شناختم
[ترجمه گوگل]من او را به عنوان صدامو سفید، چید، که من بعدها در خارج از خانه استراحت مسافران دیدم، به رسمیت شناختم

2. When people ask how many years of "sadhu" they have to do, De's answer was:50 years.
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم می پرسند که چند سال از \"sadhu\" باید این کار را انجام دهند، پاسخ De بود: ۵۰ سال
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم چند سال از 'sadhu' را می پرسند، جواب دهه 50 سال بود

3. Sumon Sadhu, director of intelligence at Quid, a Silicon Valley consultancy, sees a lot of money but no bubble.
[ترجمه ترگمان]sumon Sadhu، رئیس سازمان اطلاعات در Quid، یک شرکت مشاوره دره سیلیکون، پول زیادی را می بیند اما هیچ حباب نیست
[ترجمه گوگل]Sumon Sadhu، مدیر اطلاعات در Quid، یک مشاوره دره سیلیکون، پول بسیار زیادی می بیند اما هیچ حبابی ندارد

4. We normally see an ascetic ( Sadhu ) meditating in a Yogic pose.
[ترجمه ترگمان]ما به طور معمول یک ascetic (Sadhu)را در یک ژست yogic می بینیم
[ترجمه گوگل]به طور معمول، یک زخم (Sadhu) را در یک جنبش یوگیک می بینیم

5. Swami Vishwanath Deo is a sadhu living in a temple on the banks of Yamuna.
[ترجمه ترگمان]Swami یک sadhu است که در معبدی در the زندگی می کند
[ترجمه گوگل]سوامی Vishwanath دئو sadhu زندگی در یک معبد در بانک Yamuna

6. I imagine, I do imagine this sadhu maybe somewhere in mountain Kailash still, I have no way to find him where he is, because he didn't has his business card, of course no mobile phone.
[ترجمه ترگمان]تصور می کنم که این sadhu شاید جایی در کوه Kailash باشد، من راهی برای پیدا کردن او ندارم، چون او کارت ویزیت او را نداشت، البته نه تلفن همراهش
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم، من تصور این sadhu شاید در جایی در کوه Kailash هنوز، من هیچ راهی برای پیدا کردن او را در جایی که او است، زیرا او کارت کسب و کار خود را، البته هیچ تلفن همراه نیست

7. I heard that they have taken the big Sadhu who predicted the end of the world and put him in the jail in Hanuman Dhoka.
[ترجمه ترگمان]شنیده ام که the بزرگ را گرفته اند که انتهای دنیا را پیش بینی کرده و او را در زندان Hanuman Dhoka قرار داده اند
[ترجمه گوگل]من شنیدم که آنها بزرگ Sadhu که پیش بینی پایان جهان را گرفته اند و او را در زندان در Hanuman Dhoka گرفته شده است

8. A Hindu ascetic, or sadhu, wrapped in a bright-red cloth, smokes underneath a vad (banyan) tree outside a temple in Mumbai (Bombay), India.
[ترجمه ترگمان]یک ascetic هندو یا sadhu که در پارچه ای سرخ و درخشان پیچیده شده بود، در زیر درختی در بیرون یک معبد در بمبئی (بمبئی)، هند سیگار می کشد
[ترجمه گوگل]یک مستعمره هندو یا sadhu که در یک پارچه روشن قرمز پیچیده شده است، در زیر یک درخت درختی (banyan) در خارج از یک معبد در بمبئی (هندوستان) سیگار می کشد

9. "The money is following the money, " says Sadhu.
[ترجمه ترگمان]Sadhu می گوید: \" این پول به دنبال پول است \"
[ترجمه گوگل]صدام می گوید: 'پول پس از پول است '

10. Mr Jani, who claims to have left home aged seven and lived as a wandering sadhu or holy man in Rajasthan, is regarded as a 'breatharian' who can live on a 'spiritual life-force' alone.
[ترجمه ترگمان]آقای جانی که ادعا می کند که در سن ۷ سالگی خانه خود را ترک کرده است و به عنوان یک مرد سرگردان یا مرد مقدس در راجستان (راجستان)زندگی می کند به عنوان a شناخته می شود که می تواند به تنهایی بر روی یک نیروی زندگی معنوی زندگی کند
[ترجمه گوگل]آقای جانی، که ادعا می کند که به خانه هفت ساله رفته است و به عنوان یک غریبه سرگردان یا مرد مقدس در راجستان زندگی می کند، به عنوان 'نفس گیر' شناخته می شود که تنها می تواند در 'نیروی زندگی معنوی' زندگی کند

11. Wisdom is feared actually, you must have lots of courage to really resign from a good job lawyer, if you do something like that sadhu you will be considered mad completely crazy.
[ترجمه ترگمان]اگر در حقیقت عقل و عقل داشته باشید، باید خیلی شجاعت داشته باشید که واقعا از یک حقوقدان خوب استعفا دهید، اگر کاری انجام دهید که به آن تبدیل شود، کاملا دیوانه تلقی خواهید شد
[ترجمه گوگل]حکمت عملا ترسید، شما باید بسیار شجاع باشید تا واقعا از وکیل شغلی خوب خارج شوید، اگر شما چیزی شبیه به این sadhu انجام دهید، شما به طور کامل دیوانه خواهید شد

12. Now we need filters – we need to trust where that information is coming from," says Sadhu.
[ترجمه ترگمان]Sadhu می گوید: \" حالا ما به فیلتر نیاز داریم - باید به جایی که اطلاعات از آن می آید اعتماد کنیم \"
[ترجمه گوگل]حالا ما به فیلتر نیاز داریم - ما باید اعتماد کنیم که از آن اطلاعات به دست می آید، گفت: صدامو

13. "We go naked because we wish nothing of this world. " Thus Marco quotes a holy man similar to this sadhu in Bombay (now Mumbai), who has not worn clothes in 46 years.
[ترجمه ترگمان]\"ما برهنه می شویم زیرا ما هیچ چیزی از این دنیا نمی خواهیم\" بنابراین مارکو به یک مرد مقدس شبیه به این sadhu در بمبئی (که اکنون بمبئی است)اشاره می کند، که در ۴۶ سال لباس نپوشید
[ترجمه گوگل]'ما برهنه هستیم؛ زیرا ما هیچ چیز را از این جهان آرزو نمی کنیم بنابراین مارکو به یک مرد مقدس شبیه به این sadhu در بمبئی (در حال حاضر بمبئی) اشاره می کند، که در 46 سال لباس پوشیده نیست

14. Tales of plentiful pearls, exotic spices, and ascetic holy men, like the present-day sadhu shown here, appear in pages on India in Marco's book from the late 1290s, The Description of the World.
[ترجمه ترگمان]داستان هایی از مرواریدهای مشهور، ادویه exotic، و ascetic مقدس، مانند the که در اینجا نشان داده شده است، در صفحات کتاب مارکو از اواخر قرن میلادی و شرح جهان به نمایش در می آید
[ترجمه گوگل]مروارید های فراوان، ادویه های عجیب و غریب و مردان مقدس اسکات، مانند ساندو امروز، نشان داده شده در اینجا در صفحات هند در کتاب مارکو از اواخر دهه 1290، شرح جهان ظاهر می شود

پیشنهاد کاربران

مرتاض که البته fakir هم میگن بهش
ولی sadhu یعنی روحانی هندو یا سانسکریت یا همون مرتاض خودمون
Sadhu ( IAST: sādhu ( male ) , sādhvī or sādhvīne ( female ) ) , also spelled saadhu, is a religious ascetic, mendicant or any holy person in Hinduism and Jainism who has renounced the worldly life. They are sometimes alternatively referred to as yogi, sannyasi or Bairagi.


کلمات دیگر: