کلمه جو
صفحه اصلی

ghee


معنی : روغن، کره اب کرده
معانی دیگر : (هندوستان) کره ی مایع (که از جوشاندن و تصفیه ی کره ی شیرگاو یا گاومیش به دست می آید)، گی، ghi روغن

انگلیسی به فارسی

گی، روغن، کره اب کرده


( ghi ) روغن، کره آب کرده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the liquid butter that remains after the milk of cows or buffaloes has been boiled, used esp. in India.

• type of liquid butter used in cooking in india which is made from the cow or buffalo milk and clarified by boiling

دیکشنری تخصصی

[شیمی] کره ى مایع (که از جوشاندن و تصفیه ى کره ى شیرگاو یا گاومیش به دست می آید)، گی
[یوگا] کره تصفیه شده

مترادف و متضاد

روغن (اسم)
butter, unction, ointment, grease, unguent, oil, lubricant, ghee

کره اب کرده (اسم)
ghee

جملات نمونه

1. The boy's hair was plastered with ghee, or clarified butter, as evidence of his achievement.
[ترجمه ترگمان]موهای پسر از روغن مالیده شده بود، یا به عنوان مدرک of مشخص کرده بود
[ترجمه گوگل]موی پسر با گی و یا کره روشن شده، به عنوان مدرک از موفقیت او

2. Then he melted the ghee in the fire and the charcoal hissed so sharply that Gold Teeth could not make out his words.
[ترجمه ترگمان]سپس نفت را در آتش آب کرد و زغال چنان به تندی صدا کرد که نیش طلایی نمی توانست کلمات را از دهانش خارج کند
[ترجمه گوگل]سپس گلی را در آتش فرو ریخت و زغال چوب چنان به شدت خندید که دندان های طلایی نمیتوانست حرف هایش را بیان کند

3. When milk dries up completely, add pure ghee to stir continuously.
[ترجمه ترگمان]وقتی شیر کاملا خشک می شود، روغن خالص باید به طور مداوم تکان بخورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شیر کاملا خشک می شود، اضافه کردن خمیر خالص به طور مداوم به هم بزنید

4. But a listener named Phillip Ghee has another thought about how to control pigeon populations.
[ترجمه ترگمان]اما یک شنونده به نام فیلیپ Ghee فکر دیگری در مورد نحوه کنترل جمعیت کبوتر دارد
[ترجمه گوگل]اما یک شنونده به نام فیلیپه گه فکر دیگری در مورد کنترل جمعیت کبوتر دارد

5. In 1-gallon saucepan put 3 tablespoons ghee, turmeric, hing, and beans.
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه ۱ - ۳ قاشق سوپ خوری روغن، زرد چوبه، hing و لوبیا بگذارید
[ترجمه گوگل]در 1 قاشق غذاخوری پانسمان 3 قاشق غذاخوری قهوه، زردچوبه، تخم مرغ و لوبیا قرار دهید

6. In small skillet add remaining ghee. When hot add cumin seeds and black mustard seeds. When the seeds start to crackle pour the mixture into the pot of dal.
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه کوچک روغن باقی مانده را اضافه کنید وقتی آب گرم به دانه زیره سبز و دانه خردل سیاه اضافه کنید وقتی دانه ها شروع به ترق و تروق می کنند، مخلوط را در گلدان of بریزید
[ترجمه گوگل]در اسکله کوچک اضافه کردن ghee هنگام افزودن دانه های زیره سبز و دانه های خردل سیاه وقتی دانه ها شروع به خراب شدن می کنند، مخلوط را داخل گلدان دال قرار دهید

7. Incense and camphor and ghee burned now before the likenesses of Krishna and Shiva as well as Mary and Jesus.
[ترجمه ترگمان]Incense و کافور و روغن در حال حاضر قبل از کشیدن likenesses کریشنا و شیوا و همچنین مریم و عیسی سوزانده شدند
[ترجمه گوگل]بخور و کافور و گی در حال حاضر قبل از انواع کریشنا و شیوا و همچنین مری و عیسی سوزانده شده است

8. We use it to feed our babies and for a special type of butter called "ghee".
[ترجمه ترگمان]ما از آن برای تغذیه نوزادان خود و برای یک نوع خاص از کره به نام کره استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از آن برای تغذیه نوزادان و برای نوع ویژه ای از کره استفاده می کنیم که به نام 'گی' شناخته می شود

9. Wonderful light hidden ghee factory with you hand in hand, create beautiful future.
[ترجمه ترگمان]روشن کردن یک کارخانه روغن حیوانی شگفت انگیز با دست در دست، آینده زیبایی را ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]گیاه شگفت انگیز سبب پنهان کردن گیاهان با دست در دست، ایجاد آینده زیبا

10. The dough contains ghee and the bread is usually stuffed with vegetables.
[ترجمه ترگمان]خمیر حاوی روغن و نان معمولا پر از سبزیجات است
[ترجمه گوگل]خمیر حاوی گی و نان است که معمولا با سبزیجات پر شده است

11. The nuns are making ghee lamps with oil offered by believers.
[ترجمه ترگمان]این راهبه ها در حال ساخت لامپ های روغن با روغن هستند که توسط مومنان ارائه می شود
[ترجمه گوگل]راهبه ها با استفاده از روغن مؤمنان، لامپ های گی را می سازند

12. We can drink ghee tee at the herds' homes to have a rest.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم برای استراحت در خانه های گله ها و برای استراحت استراحت کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم گی گی را در خانه های گله بنوشیم تا استراحت کنیم

13. We were plied with the best food he could offer, drenched in expensive ghee.
[ترجمه ترگمان]ما با بهترین غذایی که او می توانست عرضه کند به کار رفتیم
[ترجمه گوگل]ما با بهترین غذا که می توانستیم ارائه دهیم، در گریم گریم فرو ریختیم

14. She sat outside the tarpaulin, rubbed her hair with ghee, then filled a basin with water and a little buttermilk.
[ترجمه ترگمان]بیرون چادر نشست، موهایش را با روغن مالید، بعد یک لگن آب و کمی آب buttermilk پر کرد
[ترجمه گوگل]او در خارج از تارپا نشسته، موهایش را با گلی مالش می کند، سپس یک حوضچه را با آب و یک پاستوریزه پر می کند

15. We minimize the use of saturated fats found in foods such as butter, ghee, suet, lard, coconut oil and dairy products.
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از چربی های اشباع شده را در غذاهایی مثل کره، روغن، پیه، چربی، روغن نارگیل و محصولات لبنی به حداقل می رسانیم
[ترجمه گوگل]ما استفاده از چربی های اشباع شده در غذاها مانند کره، گی، سوتی، گوشت خوک، روغن نارگیل و محصولات لبنی را به حداقل می رسانیم

پیشنهاد کاربران

روغن زرد یا روغن حیوانی

روغن حیوانی ( روغن کرمانشاهی ) که از کره ی آب شده گرفته میشه

روغن زرد، ( ترکی: ساری یاغ )
Clarified butter


کلمات دیگر: