کلمه جو
صفحه اصلی

encroachment


معنی : تجاوز، دست اندازی، تخطی
معانی دیگر : دست اندازی، تخطی، تجاوز

انگلیسی به فارسی

تجاوز، تعدی، تخطی، دست‌اندازی، دست‌یازی


تجاوز، دست اندازی، تخطی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of exceeding proper or intended limits, as of territory or property.

- Environmentalists often oppose the encroachment of humans on animal habitats.
[ترجمه ترگمان] متخصصان محیط زیست اغلب با تجاوز انسان به زیستگاه جانوران مخالفت می کنند
[ترجمه گوگل] محیط زیست اغلب با تجاوز انسان به زیستگاه حیوانات مخالف است

(2) تعریف: intrusion; trespass.

• infringement, trespass, intrusion, invasion
an encroachment is an act of taking all or part of something away from someone or something.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تداخل - دست اندازی
[فوتبال] تجاوز
[نفت] رخنه ی تدریجی

مترادف و متضاد

تجاوز (اسم)
violation, offense, attack, assault, belligerence, infringement, encroachment, transgression, belligerency, overrun

دست اندازی (اسم)
encroachment

تخطی (اسم)
violation, encroachment, trespass, outrage

infringement


Synonyms: invasion, trespass, inroad, intrusion


جملات نمونه

1. I resent the encroachment on my time.
[ترجمه ترگمان]من از اینکه زمان خودم رو تغییر دادم متنفرم
[ترجمه گوگل]من از تجاوز به زمان من ناراحت هستم

2. It's a sign of the encroachment of commercialism in medicine.
[ترجمه ترگمان]این نشانه بردگی حرص و آز او در پزشکی است
[ترجمه گوگل]این نشانه ای از تجاوز تجاری در پزشکی است

3. The workers were charged with forest encroachment and illegal logging.
[ترجمه ترگمان]کارگران با تجاوز به جنگل و قطع بی رویه درختان متهم شده بودند
[ترجمه گوگل]کارگران متهم به جنگ در جنگلها و جنگل های غیرقانونی شدند

4. This frustrates government efforts in checking desert encroachment.
[ترجمه ترگمان]این کار تلاش های دولت را در بررسی تجاوز به بیابان نا امید می کند
[ترجمه گوگل]این تلاش دولت را در کنترل زلزله بیابان مضر می داند

5. The encroachment of the Eastern political economy into Utah in essence relegated the Mormon theocracy to the status of an internal colony.
[ترجمه ترگمان]تجاوز اقتصاد سیاسی شرقی به یوتا در اصل، حکومت مذهبی مورمون را به وضعیت یک مستعمره داخلی تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]فروپاشی اقتصاد سیاسی شرقی در یوتا عمدتا تئوریسم مورمون را به وضعیت یک کلونی داخلی رها کرد

6. He, too, noted with mild asperity the harsh encroachment of industrialization on the ethereal world of the cataract.
[ترجمه ترگمان]او نیز با لحن ملایم و خشن صنعتی سازی در جهان اثیری of اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین با تسخیر خفیف ضرب و شتم سختگیرانه صنعتی شدن در دنیای آبریزش آب مروارید اشاره کرد

7. Being top-hung, there is no encroachment into the roof space to consider, as there is with centre-pivoting roof windows.
[ترجمه ترگمان]در بالا آویزان بودن، هیچ تجاوز به فضای سقف وجود ندارد تا در نظر گرفته شود چون با پنجره های سقفی محور محور وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حالیکه با پنجره بالا می آید، فضای سقف در نظر گرفته نمی شود، زیرا پنجره های سقف مرکزی چرخشی وجود دارد

8. The problem was to safeguard sites from encroachment by property development.
[ترجمه ترگمان]مشکل حفاظت از سایت ها از تجاوز به توسعه دارایی ها بود
[ترجمه گوگل]مشکل این بود که سایت ها را از ابتلا به توسعه املاک محافظت کنند

9. Moscow vehemently opposes any further Nato encroachment on former Soviet areas.
[ترجمه ترگمان]مسکو به شدت با هر گونه تجاوز ناتو در مناطق شوروی سابق مخالف است
[ترجمه گوگل]مسکو به شدت با هرگونه نفوذ ناتو در مناطق شوروی سابق مخالف است

10. An encroachment of the forgotten things is a special crime.
[ترجمه ترگمان]تخطی از اشیا فراموش شده جنایت خاصی است
[ترجمه گوگل]تجاوز به چیزهای فراموش شده جرم خاصی است

11. We can prevent encroachment on public interest effectively only by depending on citizen and social organization.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از تجاوز به منافع عمومی فقط بسته به شهروندان و سازمان اجتماعی جلوگیری کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم به طور موثر تنها با توجه به سازمان شهروندی و اجتماعی، مانع از نفوذ عموم مردم شود

12. Encroachment on any enterprise run by the national bourgeoisie is strictly prohibited.
[ترجمه ترگمان]مداخله در هر شرکتی که توسط بورژوازی ملی اجرا شود اکیدا ممنوع است
[ترجمه گوگل]تحریم هر سازمانی که توسط بورژوازی ملی اجرا می شود، به شدت ممنوع است

13. De Silva notes that poaching, habitat encroachment, climate change and other factors threaten wild Asian elephant herds, such as those in Uda Walawe.
[ترجمه ترگمان]دی سیلوا متذکر می شود که شکار غیر قانونی، پیشروی زیستگاه، تغییر آب و هوا و عوامل دیگر گله های فیل آسیایی را تهدید می کنند، مانند آن هایی که در Uda Walawe زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]دیلواوا خاطرنشان می کند که شکارچیان، زیستگاه زیستگاه، تغییرات آب و هوایی و سایر عوامل، گله های فیل آسیایی وحشی مانند اودا والی را تهدید می کنند

14. After discreet soundings, they prudently abandoned the idea, which would have involved a major encroachment upon judicial independence.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه با احتیاط و احتیاط، آن ها به طور محتاطانه این ایده را رها کردند که منجر به تجاوز عمده به استقلال قضایی می شد
[ترجمه گوگل]پس از soundings احتیاط، آنها محتاطانه ایده، که درگیر یک تجاوز عمده ای بر استقلال قضایی را رها کرد

پیشنهاد کاربران

پیشروی

وخامت

تخطی کردن


کلمات دیگر: