1. If you don't warm up before taking exercise, you risk injuring yourself.
[ترجمه ترگمان]اگر قبل از ورزش خود را گرم نکنید، خطر آسیب زدن به خودتان را به همراه دارید
[ترجمه گوگل]اگر قبل از ورزش ورزش نکنید، به خود آسیب می رسانید
2. The crowd began to warm up.
[ترجمه ترگمان]جمعیت شروع به گرم شدن کرد
[ترجمه گوگل]جمعیت شروع به گرم شدن کرد
3. How long should the engine warm up before we start?
[ترجمه ترگمان]چقدر طول می کشد تا موتور قبل از شروع گرم شود؟
[ترجمه گوگل]مدت زمان لازم است موتور قبل از شروع به گرم شدن بخوابد؟
4. Please warm up this milk over the stove.
[ترجمه ترگمان]لطفا این شیر را روی اجاق گرم کنید
[ترجمه گوگل]لطفا این شیر را بر روی اجاق گاز گرم کنید
5. The band had little time to warm up before going on stage.
[ترجمه ترگمان]گروه قبل از رفتن به صحنه کمی وقت داشت که گرم شود
[ترجمه گوگل]گروه قبل از رفتن به مرحله، زمان کمی برای گرم شدن داشت
6. All that she would have to do was warm up the pudding.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که باید می کرد این بود که پودینگ را گرم کند
[ترجمه گوگل]همه چیز که او باید انجام دهد پودینگ را گرم کرد
7. He waited for his car to warm up.
[ترجمه ترگمان]منتظر ماند تا اتومبیلش گرم شود
[ترجمه گوگل]او منتظر بود تا ماشین خود را گرم کند
8. With the fire on, the room should soon warm up.
[ترجمه ترگمان]با آتش روشن، اتاق به زودی گرم می شود
[ترجمه گوگل]با آتش، اتاق باید به زودی گرم شود
9. Let's warm up this party with a little action!
[ترجمه ترگمان]بیا این مهمونی رو با یه حرکت کوچیک گرم کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید این حزب را با یک اقدام کوچک گرم کنیم!
10. It works best if you let it warm up first.
[ترجمه ترگمان]اگر اجازه دهید اول گرم شود بهتر عمل می کند
[ترجمه گوگل]بهترین کار این است که ابتدا آنرا گرم کنید
11. He waited for the photocopier to warm up.
[ترجمه ترگمان]برای گرم شدن به دستگاه فتوکپی منتظر ماند تا دستگاه فتوکپی را گرم کند
[ترجمه گوگل]او منتظر فتوکپی برای گرم شدن بود
12. I run on the spot to warm up before I play football.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه فوتبال بازی کنم به نقطه ای می رسم که هوا گرم بشه
[ترجمه گوگل]من قبل از بازی فوتبال بازی می کنم تا جایی که می توانم گرم کنم
13. I'll just warm up the engine while you're getting your coats on.
[ترجمه ترگمان]من موتور را گرم می کنم و شما coats را روشن می کنید
[ترجمه گوگل]من فقط موتور را گرم می کنم در حالی که لباس هایتان را می گیرید
14. By midday it had begun to warm up.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ظهر گرم شده بود
[ترجمه گوگل]تا ظهر آن شروع به گرم شدن شد
15. He started to warm up the aircraft's engines.
[ترجمه ترگمان]او شروع به گرم کردن موتور هواپیما کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به گرم کردن موتورهای هواپیما کرد