کلمه جو
صفحه اصلی

kami


(در آیین شین تو ـ ژاپن) کامی (روح یکی از خدایان یا نیاکان)، فرماندار، حاکم

انگلیسی به فارسی

(در آیین شینتو ـ ژاپن) کامی (روح یکی از خدایان یا نیاکان)


کامی


انگلیسی به انگلیسی

• divine being in the shinto religion

دیکشنری تخصصی

[کاراته] کامی - موی سر – کاغذ

جملات نمونه

1. Hi, Kami. How old are you?
[ترجمه ترگمان]\"سلام\" Kami چند سالته؟
[ترجمه گوگل]سلام، کامی شما چند سال دارید؟

2. I've seen the stuff, thank you, " Kami said offhandedly. "
[ترجمه ترگمان]Kami گفت: \" من این چیزها را دیدم، متشکرم
[ترجمه گوگل]من، چیزهای زیادی را دیده ام، از شما سپاسگزارم '

3. "Kami adalah saksi penyerangan tapi kami merasa polisi menuduh kami sebagai pemicu penyerangan," kata Maas pada BBC Indonesia.
[ترجمه ترگمان]\"adalah saksi penyerangan tapi merasa polisi menuduh sebagai pemicu penyerangan،\" \" pada
[ترجمه گوگل]'Kami adalah saksi pyyerangan tapi kami merasa polisi menuduh kami sebagai pemicu penyerangan،' kata maas pada بی بی سی اندونزی

4. Kami, Learna, Crysta, Bela, and Gnea voiced their support for Lron's position. Cabell, Rem, Janice, Sarna, and Veidt were curiously quiet.
[ترجمه ترگمان]Kami، Learna، Crysta، Bela و Gnea از حمایت خود برای جایگاه lron به صدا در آمده بودند Cabell، Rem، Janice، sarna و Veidt به نحو عجیبی ساکت بودند
[ترجمه گوگل]کامی، Learna، Crysta، Bela و Gnea حمایت خود را از موقعیت Lron ابراز کردند کابلی، رم، جانیس، سارنا و ویید به طرز شگفتآور آرام بودند

5. Kami packed the thick mud onto himself. It was gratifyingly adhesive.
[ترجمه ترگمان]Kami گل thick را روی خود جمع کرد یه چسب gratifyingly بود
[ترجمه گوگل]کامی گلوله ضخیم را روی خود گذاشت خوشبختانه چسبنده بود

6. Kami akan mengembangkan nada lain dan juga penggunaan dua tangan.
[ترجمه ترگمان] Kami akan \"،\" دن juga \"،\" دن penggunaan dua \"lain\"
[ترجمه گوگل]Kami akan mengembangkan nada lain dan juga penggunaan dua tangan

7. Tapi saya kecewa dengan gol yang kami berikan.
[ترجمه ترگمان]Tapi saya یانگ dengan kami gol
[ترجمه گوگل]Tapi sade kecewa dengan gol yang kami berikan

8. Creak, Kami puts down a black.
[ترجمه ترگمان]creak، Kami را سیاه میکنه
[ترجمه گوگل]کرم، کامی را سیاه می کند

9. Kami raced light-footed across the sands toward the glow on the horizon.
[ترجمه ترگمان]Kami به سرعت نور را از روی شن ها به سمت روشنایی افق طی می کردند
[ترجمه گوگل]کامی در سراسر ماسه ها به سمت درخشش در افق حرکت کرد

10. Good morning, I'm Kami.
[ترجمه ترگمان]صبح به خیر، من Kami هستم
[ترجمه گوگل]صبح بخیر، من کامی هستم

11. All natural objects and phenomena used to be considered as having kami.
[ترجمه ترگمان]تمام اشیا و پدیده های طبیعی مورد استفاده قرار گرفته در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]همه اشیاء و پدیده های طبیعی مورد استفاده قرار گرفته اند به عنوان داشتن کامی


کلمات دیگر: