کلمه جو
صفحه اصلی

elsewhere


معنی : در جای دیگر، نقطه دیگر، بجای دیگر
معانی دیگر : جای دیگر، جاهای دیگر، مکان دیگر

انگلیسی به فارسی

در جای دیگر، به‌جای دیگر، نقطه دیگر


در جاهای دیگر، در جای دیگر، نقطه دیگر، بجای دیگر


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in or to another place; somewhere else.
متضاد: here

- I'll go elsewhere.
[ترجمه ترگمان] به جای دیگری می روم
[ترجمه گوگل] من دیگر جا خواهم برد

• somewhere else, in another place
elsewhere means in other places or to another place.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] درجای دیگر-نقطه دیگر
[ریاضیات] در سایر نقاط، جای دیگر

مترادف و متضاد

در جای دیگر (قید)
elsewhere

نقطه دیگر (قید)
elsewhere

بجای دیگر (قید)
elsewhere

in another place


Synonyms: abroad, absent, away, formerly, gone, hence, not here, not present, not under consideration, otherwhere, outside, remote, removed, somewhere, somewhere else, subsequently


جملات نمونه

1. i went to school and my brother went elsewhere
من به مدرسه رفتم و برادرم به جای دیگری رفت.

2. fighting was still going on in our city, but elsewhere peace had returned
در شهر ما زد و خورد ادامه داشت ولی در جاهای دیگر آرامش دوباره برقرار شده بود.

3. She is becoming famous in Australia and elsewhere.
[ترجمه ترگمان]او در استرالیا و جاه ای دیگر مشهور شده است
[ترجمه گوگل]او در استرالیا و دیگر نقاط مشهور است

4. You must look for hotels elsewhere.
[ترجمه ترگمان]باید دنبال هتل های دیگر بگردی
[ترجمه گوگل]شما باید برای هتل ها در نقاط دیگر جستجو کنید

5. Can you find anything like this elsewhere?
[ترجمه ترگمان]میتونی چیزی شبیه این پیدا کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید چیزی شبیه این را در جای دیگری پیدا کنید؟

6. Elsewhere is largely dry with sunny spells and just a scattering of light showers, but becoming cloudier in Northern Ireland towards evening.
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، تا حد زیادی با طلسم های آفتابی و فقط نمایی از رگبار نور خشک می شود، اما در شمال ایرلند شمالی به عصر تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر، جادوهای آفتابی و فقط پراکنده شدن بارانهای نور، عمدتا خشک هستند، اما در اواخر شب در ایرلند شمالی باران می شود

7. Elsewhere is mainly dry with some sunshine, but heavy showers possible central and southeast England on Tuesday.
[ترجمه ترگمان]در جاه ای دیگر عمدتا با کمی نور آفتاب، اما باران های سنگین ممکن در مرکز و جنوب شرقی انگلستان در روز سه شنبه خشک می شود
[ترجمه گوگل]در دیگر نقاط به طور عمده خشک با برخی از آفتاب، اما باران های سنگین ممکن است مرکزی و جنوب شرقی انگلستان در روز سه شنبه

8. If the restaurant is full we can go elsewhere.
[ترجمه ترگمان]اگر رستوران پر است ما می توانیم به جای دیگری برویم
[ترجمه گوگل]اگر رستوران پر است، می توانیم جایی دیگر برویم

9. Now Betterware plans to set up shop elsewhere in Europe.
[ترجمه ترگمان]اکنون Betterware قصد دارد در جاه ای دیگر اروپا خرید کند
[ترجمه گوگل]اکنون Betterware قصد دارد فروشگاه دیگری را در اروپا بسازد

10. Could there be intelligent life elsewhere in the universe?
[ترجمه ترگمان]ایا ممکن است زندگی هوشمند دیگر در جهان وجود داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا زندگی هوشمندانه در جای دیگری در جهان وجود دارد؟

11. Prices are higher here than elsewhere.
[ترجمه ترگمان]قیمت در اینجا بیشتر از جاه ای دیگر است
[ترجمه گوگل]قیمت ها در اینجا بالاتر از سایر نقاط هستند

12. The salaries here are low against the rates elsewhere.
[ترجمه ترگمان]حقوق ها در اینجا در مقایسه با این نرخ ها در جاه ای دیگر کم است
[ترجمه گوگل]حقوق در اینجا در مقایسه با نرخ در جاهای دیگر کم است

13. A bank's local market share tends to be divided equally between the local branch and branches located elsewhere.
[ترجمه ترگمان]سهم بازار محلی بانک تمایل دارد به طور مساوی بین شعبه محلی و شعبه واقع در جاه ای دیگر تقسیم شود
[ترجمه گوگل]سهم بازار محلی بانک، به طور مساوی بین شاخه محلی و شاخه های دیگر در جای دیگر تقسیم می شود

14. The praesidium has decided to hold this evening's meeting elsewhere.
[ترجمه ترگمان]شرکت praesidium تصمیم گرفته است که این نشست را در جای دیگری برگزار کند
[ترجمه گوگل]پریدیدیم تصمیم گرفت جلسه این شب را در جای دیگر برگزار کند

15. Businesses are feeling the indirect effects from the recession that'sgoing on elsewhere.
[ترجمه ترگمان]کسب و کارها اثرات غیر مستقیم رکود اقتصادی را در جاه ای دیگر احساس می کنند
[ترجمه گوگل]کسب و کار ها اثرات غیر مستقیم از رکود اقتصادی که در جاهای دیگر قرار دارند، احساس می کنند

I went to school and my brother went elsewhere.

من به مدرسه رفتم و برادرم به‌جای دیگری رفت.


Fighting was still going on in our city, but elsewhere peace had returned.

در شهر ما زد و خورد ادامه داشت؛ ولی در جاهای دیگر آرامش دوباره برقرار شده بود.


پیشنهاد کاربران

You know that I'm not joking with you
You may not go elsewhere
میفهمی که من باهات شوخی ندارم
دیگه ممکنه نخندی

elsewhere = in or to another place

جای دیگه - یه جای دیگه

فضایی دیگر، مکانی دیگر

جای دیگه، مکان دیگر
Are you seeing this comment elsewhere? I mean what the actual fuck? Others are saying this? I mean this is MY thing. It’s what I DO.


کلمات دیگر: