کلمه جو
صفحه اصلی

oxygen


معنی : اکسیژن، اکسیژن دار
معانی دیگر : (شیمی) اکسیژن (عنصر بی رنگ و بی بو و بی مزه و گاز مانند- نشان آن: o، وزن اتمی: 15/9994، شماره ی اتمی 8، چگالی 1/429: نقطه ی گداز: -21/8c، نقطه ی جوش: 182/96c)

انگلیسی به فارسی

(شیمی) اکسیژن، اکسیژن دار


اکسیژن، اکسیژن دار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: oxygenic (adj.), oxygenous (adj.), oxygenicity (n.)
• : تعریف: a chemical element that has eight protons in each nucleus and that occurs in pure form, as a colorless, odorless gas essential to the respiration of living things, or in important compounds such as water, carbohydrates, and oxide minerals. (symbol: O)

• nonmetallic diatomic element that is normally colorless odorless and tasteless and which is the most abundant element and is essential to life
oxygen is a colourless gas in the air which is needed by all living things.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] اکسیژن - عنصر بی رنگ و بی بو و بی مزه و گاز مانند
[برق و الکترونیک] اکسیژه عنصر گازی بی رنگ، بی بو و بی مزه با عد اتمی 8 و وزن اتمی 15/99 . اکسیژن فراوان ترین عنصر در زمن و دومین گاز آزاد در جو زمین ( درکنار نیتروژن ) است که حدود 21 در صد از حجم اتمسفر راتشکیل می دهد . اکسیژن عنصر بسیار فعالی است و تقریباً با تمام عناصر ترکیب می شود . این عنصر برای تمام فرایند های حیاتی و برای سوختن ضروری است . اکسیدهای آلومینیم . تانتالیم و سیلیسیم در الکترونیک مواد مهمی هستند .
[فوتبال] اکسیژن
[زمین شناسی] اکسیژن
[نساجی] اکسیژن
[آب و خاک] اکسیژن

مترادف و متضاد

اکسیژن (اسم)
oxygen

اکسیژن دار (صفت)
oxygen

جملات نمونه

1. an oxygen tent
چادر یا محفظه ی اکسیژن

2. atomic oxygen
اکسیژنی که به صورت اتم بوده و تشکیل ملکول نداده است،اکسیژن آزاد

3. free oxygen
اکسیژن آزاد

4. lack of oxygen
کمداشت اکسیژن

5. a jet pilot's oxygen mask
رخپوش اکسیژن رسان خلبان جت

6. to substitute sulfur for oxygen in a molecule
در یک ملکول گوگرد را جانشین اکسیژن کردن

7. water consists of hydrogen and oxygen
آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است.

8. carbon dioxide interferes with the liberation of oxygen to the tissues
دی اکسید کربن جلو آزاد شدن اکسیژن در بافت ها را می گیرد.

9. Fish take in oxygen through their gills.
[ترجمه ترگمان]ماهی ها از طریق آبشش به اکسیژن جذب می شوند
[ترجمه گوگل]ماهی ها از طریق غرق شدن از طریق اکسیژن مصرف می کنند

10. Ozone is a highly reactive form of oxygen gas.
[ترجمه ترگمان]لایه ازون، شکل بسیار واکنش پذیری گاز اکسیژن است
[ترجمه گوگل]ازن یک فرم بسیار واکنشی گاز اکسیژن است

11. Oxygen is one of the basic elements of substance.
[ترجمه ترگمان]اکسیژن یکی از عناصر اصلی مواد است
[ترجمه گوگل]اکسیژن یکی از عناصر اصلی ماده است

12. Water is composed of hydrogen and oxygen.
[ترجمه ترگمان]آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل یافته است
[ترجمه گوگل]آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است

13. After dark the plants stop producing oxygen.
[ترجمه پارسا دهنو] بعد از غروب آفتاب، گیاهان اکسیژن تولید نمیکنند.
[ترجمه ترگمان]پس از تاریک شدن هوا، گیاهان تولید اکسیژن را متوقف می کنند
[ترجمه گوگل]پس از تاریکی گیاهان اکسیژن تولید می کنند

14. Hydrogen combines with oxygen to form water.
[ترجمه ترگمان]هیدروژن با اکسیژن ترکیب می شود تا آب تشکیل شود
[ترجمه گوگل]هیدروژن با اکسیژن ترکیب می شود تا آب تشکیل شود

15. Trees absorb carbon dioxide and produce oxygen.
[ترجمه ترگمان]درختان دی اکسید کربن را جذب می کنند و اکسیژن تولید می کنند
[ترجمه گوگل]درختان دی اکسید کربن را جذب می کنند و اکسیژن تولید می کنند

16. Hydrogen and oxygen combine/Hydrogen combines with oxygen to form water.
[ترجمه ترگمان]هیدروژن و اکسیژن ترکیب می شوند و هیدروژن با اکسیژن ترکیب می شود تا آب تشکیل شود
[ترجمه گوگل]ترکیب هیدروژن و اکسیژن / هیدروژن با اکسیژن برای تشکیل آب ترکیب می شود

17. Was dissolved oxygen in the water greater than 80% of saturation?
[ترجمه ترگمان]آیا اکسیژن حل شده در آب بیش از ۸۰ % اشباع است؟
[ترجمه گوگل]اکسیژن محلول در آب بیش از 80 درصد اشباع شده بود؟

پیشنهاد کاربران

اکسیژن


کلمات دیگر: