1. for the duration of his life
برای همه ی عمرش
2. for the duration
1- (انگلیس - عامیانه) تا پایان جنگ 2- برای مدتی دراز
3. his stay was of short duration
اقامت او کوتاه مدت بود.
4. Many foreigners were interned for the duration of the war.
[ترجمه موسی] بسیاری از بیگانه ها برای مدت زمان جنگ در داخل کشور پناهنده بودند.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خارجیان برای مدت جنگ بازداشت شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خارجی ها در طول جنگ به سر می برند
5. They were incarcerated for the duration of the war.
[ترجمه موسی] آنها در طول زمان جنگ زندانی بودند.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای مدت جنگ در زندان بودند
[ترجمه گوگل]آنها در طول جنگ زندانی شدند
6. The course is of three years' duration.
[ترجمه ترگمان]این دوره سه سال طول می کشد
[ترجمه گوگل]دوره دوره سه ساله است
7. I'm stuck here for the duration.
[ترجمه ترگمان]من مدت زیادی اینجا ماندم
[ترجمه گوگل]من برای مدت زمان زیادی گیر کرده ام
8. She stayed there for the duration of the journey.
[ترجمه ترگمان]او برای مدت سفر آنجا ماند
[ترجمه گوگل]او در طول سفر به آنجا ماند
9. He planned a stay of two years' duration.
[ترجمه ترگمان]او مدت اقامت دو ساله را برنامه ریزی کرده بود
[ترجمه گوگل]او مدت دو سال را برنامه ریزی کرد
10. Courses are of two years' duration.
[ترجمه ترگمان]این دوره ها به مدت دو سال به طول می انجامد
[ترجمه گوگل]دوره های دو ساله هستند
11. The next contract will be of shorter duration.
[ترجمه ترگمان]قرارداد بعدی کوتاه تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]قرارداد بعدی کوتاه تر خواهد بود
12. A freeholder may grant a lease of any duration.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ممکن است در طول این مدت اجاره داده شود
[ترجمه گوگل]دارنده ممنوع می تواند اجاره هر دوره را اعطا کند
13. The package includes cycle hire for the duration of your holiday.
[ترجمه ترگمان]این بسته شامل کرایه چرخه برای مدت تعطیلات شما می شود
[ترجمه گوگل]بسته شامل استخدام چرخه برای مدت تعطیلات شما است
14. The principal issues in dispute concern the duration of the future treaty.
[ترجمه ترگمان]مسائل اصلی در نزاع مربوط به مدت زمان معاهده آینده است
[ترجمه گوگل]مسائل اصلی در اختلافات مربوط به مدت زمان معامله آتی است