کلمه جو
صفحه اصلی

guidance


معنی : راهنمایی، راهنما، رهبری، راهنمایی کردن، هدایت، رهنمود
معانی دیگر : سرپرستی، ارشاد، رهنمون، (دستگاه) هدایت (در موشک و هواپیما و غیره)

انگلیسی به فارسی

راهنمایی، هدایت، راهنما، رهبری، رهنمود


راهنمایی، هدایت، راهنما، رهنمود، رهبری، راهنمایی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of guiding.
مشابه: conduct, direction, tutelage

(2) تعریف: counseling or advice.
مشابه: counsel

- educational guidance
[ترجمه ترگمان] راهنمایی آموزشی
[ترجمه گوگل] راهنمایی آموزشی

(3) تعریف: a system that automatically steers and controls a rocket or missile.

• instruction; direction; management, leadership
guidance is help and advice.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] راهنمایی

مترادف و متضاد

راهنمایی (اسم)
orientation, lead, aim, instruction, admonition, guidance, leadership, steerage, leading

راهنما (اسم)
leader, guidance, adviser, advisor, guide, guideline, index, signal, clue, conductor, cicerone, key, usher, fingerpost, flagman, keynote, keyword, landmark, pacemaker, lead-up, loadstar, lodestar

رهبری (اسم)
direction, lead, aim, guidance, leadership, steer, apostolate, headship, conduction, lead-off

راهنمایی کردن (اسم)
guidance

هدایت (اسم)
direction, lead, guidance, steerage, leading, conductance, conduction

رهنمود (اسم)
guidance, directive

counseling


Synonyms: advice, auspices, conduct, conduction, control, conveyance, direction, government, help, instruction, intelligence, leadership, management, navigation, supervision, teaching


جملات نمونه

1. guidance system
سیستم هدایت کننده

2. er profitable guidance
راهنمایی مفید او

3. under parental guidance
تحت سرپرستی والدین

4. i need your guidance
به راهنمایی شما نیاز دارم.

5. he leans on the guidance of his friends
او به راهنمایی دوستانش اتکا دارد.

6. he blessed us with his guidance
با رهنمودهای خود ما را مستفیض کرد.

7. before the flight, they have to get the bugs out of the missile's guidance system
قبل از پرواز باید عیوب دستگاه هدایت موشک را برطرف کنند.

8. Under his father's guidance, he learned how to swim.
[ترجمه ترگمان]به راهنمایی پدرش یاد گرفت که چطور شنا کند
[ترجمه گوگل]تحت هدایت پدرش، او یاد گرفت که چگونه شنا کند

9. The laser guidance system dramatically increases the likelihood that the missile will strike home.
[ترجمه ترگمان]سیستم هدایت لیزری به طور چشمگیری احتمال حمله موشکی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]سیستم هدایت لیزری به طور قابل توجهی افزایش احتمال موشک به خانه را می دهد

10. Adam sought guidance from the Almighty.
[ترجمه ترگمان]ادم به دنبال راهنمایی از جانب خدای متعال بود
[ترجمه گوگل]آدم از خداوند هدایت می کرد

11. I went to a counselor for guidance on my career.
[ترجمه ترگمان]من به یه مشاور برای راهنمایی کارم رفتم
[ترجمه گوگل]من برای مشاوره در مورد حرفه من به مشاور مراجعه کردم

12. I think you should seek guidance from your solicitor on this matter.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم شما باید از مشاور حقوقی خود در این مورد راهنمایی کنید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما باید از وکیل خود در این زمینه راهنمایی کنید

13. She often turns to the book for guidance.
[ترجمه ترگمان]او اغلب به کتاب راهنمایی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]او اغلب به کتاب برای راهنمایی تبدیل می شود

14. Children look to their parents for guidance.
[ترجمه ترگمان]کودکان برای راهنمایی به والدین خود مراجعه می کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها برای راهنمایی به والدین خود نگاه می کنند

15. Activities all take place under the guidance of an experienced tutor.
[ترجمه ترگمان]فعالیت هایی که همگی تحت راهنمایی یک معلم با تجربه انجام می شوند
[ترجمه گوگل]فعالیت های انجام شده تحت هدایت یک معلم با تجربه است

16. The nation looks to them for guidance.
[ترجمه ترگمان]مردم برای راهنمایی به آن ها نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]ملت به آنها راهنمایی می کند

17. He did the work with his teacher's guidance.
[ترجمه ترگمان]او کار را با راهنمایی های معلم خود انجام داد
[ترجمه گوگل]او با راهنمایی معلمش کار کرد

under parental guidance

تحت سرپرستی والدین


I need your guidance.

به راهنمایی شما نیاز دارم.


guidance system

سیستم هدایت‌کننده


پیشنهاد کاربران

راهنمایی، هدایت
Every bitter end is the beginning of the life of each person with the guidance of his dreams
هر پایان تلخی، آغاز زندگی هر فرد با هدایت رویاهای خود است

هدایت کردن
legalism رستگاری کردن

ارشاد و راهنمایی

دستورالعمل

گزارشی غیررسمی است که شرکت سهامی عام به سهامداران ارائه می دهد و جزئیات سودهایی را که انتظار دارد در سه ماهه مالی آینده یا سال پیش رو کسب کند، بیان می کند.

اطلاعات مانند اطلاعات بسیار محدودی در رابطه با. . . .


کلمات دیگر: