1. We must not ignore reckless drivers; we must take them off the road.
نبایستی رانندگان بی ملاحظه را نادیده بگیریم؛ بایستی آنها را از جاده خارج سازیم
2. After breaking his hand fighting recklessly, Arthur decided to be more cautious in the future.
بعد از آنکه دست "آرتور" بی احتیاطانه در نبرد شکست، تصمیم گرفت که در آینده بیشتر مراقب باشد
3. The reckless smoker ignited the entire forest.
سیگاری های بی ملاحظه، کلّ جنگل را به آتش کشیدند
4. reckless driving makes me nervous
رانندگی بی پروا مرا عصبی می کند.
5. a reckless driver
راننده ی بی دقت
6. his reckless driving endangers the passengers' lives
بی احتیاطی او در رانندگی زندگی مسافران را به خطر می اندازد.
7. Reckless youth makes rueful age.
[ترجمه ترگمان]جوانی بی ملاحظه، سن rueful را به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]جوانان بی دقتی سن دایمی را تشکیل می دهند
8. She was charged with reckless driving.
[ترجمه ترگمان]اون متهم به رانندگی بی احتیاط بود
[ترجمه گوگل]او به رانندگی بی پروا متهم شد
9. She was a good rider, but reckless.
[ترجمه ترگمان]او سواری خوبی بود، اما بی ملاحظه بود
[ترجمه گوگل]او سوار خوب بود، اما بی پروا
10. He showed a reckless disregard for his own safety.
[ترجمه ترگمان]او اعتنایی به امنیت خودش نکرد
[ترجمه گوگل]او بی توجهی بی پروا برای ایمنی خود را نشان داد
11. Turner was issued a traffic citation for reckless driving.
[ترجمه ترگمان]ترنر به دلیل رانندگی بی ملاحظه، ترافیک هوایی صادر کرد
[ترجمه گوگل]ترنر به نقل از ترافیک برای رانندگی بی پروا صادر شد
12. He was accused of causing death by reckless driving .
[ترجمه ترگمان]او متهم به ایجاد مرگ با رانندگی بی ملاحظه بود
[ترجمه گوگل]او به علت مرگ ناشی از رانندگی بی پروایی متهم شد
13. He is charged with causing death by reckless driving.
[ترجمه ترگمان]او متهم به ایجاد مرگ با رانندگی بی ملاحظه است
[ترجمه گوگل]او مسئول مرگ و میر ناشی از رانندگی بی پروا است
14. He was found guilty of reckless driving.
[ترجمه ترگمان] اون در حین رانندگی احساس گناه می کرد
[ترجمه گوگل]او گناه رانندگی بی پروا را یافت
15. Many people believe reckless drivers are treated too leniently.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بر این باورند که رانندگان بی ملاحظه بیش از حد مدارا می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم معتقدند رانندگان بی پروا به راحتی رفتار می کنند
16. The police charged the driver with reckless driving.
[ترجمه ترگمان]پلیس راننده را با رانندگی بی ملاحظه متهم کرد
[ترجمه گوگل]پلیس اتهام راننده را به رانندگی بی پروا داد
17. Don't be reckless or your plans may fall apart.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، نقشه هات ممکنه از هم جدا بشن
[ترجمه گوگل]بی پروا نباشید یا برنامه های خود را از بین ببرید
18. They drank and smoked with reckless abandon.
[ترجمه ترگمان]آن دو نوشیدند و با abandon بی پروا سیگار کشیدند
[ترجمه گوگل]آنها با رها بی پروا نوشیدند و سیگار می کشیدند