کلمه جو
صفحه اصلی

linkman


معنی : حامل مشعل، مشعل دار
معانی دیگر : linkboy مشعلدار

انگلیسی به فارسی

( linkboy ) مشعلدار، حامل مشعل


لینکنر، حامل مشعل، مشعل دار


انگلیسی به انگلیسی

• man hired to carry a torch to light the way for passengers or pedestrians
a linkman is a television or radio broadcaster who speaks between items or programmes and tells you what is coming next or makes other announcements.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] مشعل دار
[سینما] مسؤول تداوم

مترادف و متضاد

حامل مشعل (اسم)
linkboy, linkman

مشعل دار (اسم)
linkman, torch-bearer

جملات نمونه

1. Maybe I lacked confidence - I didn't consider I possessed the degree of presence you need as the vital link-man.
[ترجمه ترگمان]شاید من اعتماد به نفس نداشتم - فکر نمی کردم که در حضور شما به اندازه یک پیوند حیاتی احتیاج داشته باشم
[ترجمه گوگل]شاید من اعتماد به نفس نداشتم - من در نظر نگرفتم که میزان حضور شما را به عنوان پیوند حیاتی انسان نیاز دارم

2. While sinking into thinking, the dwindling linkman drank the pink ink sprinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که داشت به فکر فرو می رفت، آب تحلیل رفته جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال فرو ریختن به فکر کردن، خواننده نزولی تمشک صورتی را که روی کاغذ چروکیده بود پخته می کرد

3. Whellole sinking into thellonking, the shrinking linkman drank the pink ink sprinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]Whellole در thellonking فرو رفت و linkman کوچک جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود نوشید
[ترجمه گوگل]هرکدام از آنها به طلحون فرو می ریزند، خواننده کوچک، قهوه صورتی را که روی کاغذ چروک قرار دارد، نوشید

4. Wang Ping: Dolia, a linkman of ESPN said:"The audience has limitless aspiration for sports programs. However, we have found an appropriate balance between sports and news. "
[ترجمه ترگمان]وانگ Ping: Dolia، a از ESPN گفت: \" حضار اشتیاق بی حد و حصر برای برنامه های ورزشی دارند با این حال، ما یک تعادل مناسب بین ورزش و اخبار پیدا کرده ایم \"
[ترجمه گوگل]وانگ پینگ: Dolia، یک Linkman از ESPN گفت: 'مخاطب است آرزومه بی حد و حصر برای برنامه های ورزشی است با این حال، ما تعادل مناسب بین ورزش و اخبار را پیدا کرده ایم '

5. When sinking in thinking, the linkman often drinks pink ink.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به فکر فرو رفتن فرو می رود، the معمولا جوهر صورتی می نوشند
[ترجمه گوگل]هنگامی که در فکر فرو می روید، خواننده اغلب جوهر صورتی را نوشیدنی می کند

6. While sinking into considering, the dwindling linkman drank the roseate ink spattered on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که غرق در اندیشه بود، the که در حال تحلیل رفته بود، جوهر سرخ رنگی را که روی کاغذ چروک انداخته بود نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال غرق شدن در نظر گرفته شد، خواننده نزولی جوهر رزاکت را روی کاغذ چروک ریخت

7. No. and signature of linkman . I.
[ترجمه ترگمان] نه، و امضای of من
[ترجمه گوگل]شماره و امضای Linkman من

8. While sinking into thinking, the shrinking linkman drank the pink ink rinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که داشت به فکر فرو می رفت، the کوچک، جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود، نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال فرو ریختن به فکر کردن، خواننده سفت کننده جوهر صورتی که روی کاغذ چروکیده بود، نوشید

9. While sinking into thinking, the shrinking linkman drank the pink ink sprinkled on the wrinkly paper.
[ترجمه ترگمان]در حالی که داشت به فکر فرو می رفت، the کوچک، جوهر صورتی رنگی را که روی کاغذ چروک افتاده بود، نوشید
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال فرو ریختن به فکر کردن، لینکناک کوچک خواننده صورتی را که روی کاغذ چروکی قرار دارد، نوشید

10. If you have any problems, please call my linkman. He will communicate with you about details.
[ترجمه ترگمان]اگه مشکلی داری لطفا زنگ بزن او درباره جزئیات با شما صحبت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر مشکلی دارید، لطفا با نام کاربری خود تماس بگیرید او با جزئیات بیشتری درباره شما صحبت خواهد کرد

11. Download link exchange manager LinkMan and install it according to instructions provided.
[ترجمه ترگمان]مدیر مبادله لینک را دانلود کنید و طبق دستورالعمل ارایه شده آن را نصب کنید
[ترجمه گوگل]دانلود لینک مدیر LinkMan را مدیریت کنید و آن را با توجه به دستورالعمل ارائه شده نصب کنید

12. Linkman: Miss Xiaolan Wang.
[ترجمه ترگمان]\"خانم\" Xiaolan ونگ
[ترجمه گوگل]لینک: خانم Xiaolan وانگ

13. The linkman sinks into thinking .
[ترجمه ترگمان]The به فکر فرو می رود
[ترجمه گوگل]لینکنر به فکر فرو می رود


کلمات دیگر: