1. flag me a taxi quickly or i'll miss my train
زود یک تاکسی برایم صدا بزن و الا به قطار نخواهم رسید.
2. a flag fluttering in the wind
پرچمی که در باد تکان می خورد.
3. a flag ribboned by winds
پرچمی که باد آن را پاره پاره کرده است
4. a flag waving in the breeze
پرچمی که در نسیم در اهتزاز است.
5. the flag had blue and gold stripes
پرچم دارای نوارهای آبی و طلایی بود.
6. the flag ruffled in the morning breeze
پرچم در نسیم صبحگاهی موج می زد.
7. a flag of convenience
پرچم کشور بیگانه که کشتی تحت آن حرکت می کند (برای دادن مالیات کمتر و غیره)
8. national flag
پرچم کشور،پرچم ملی
9. a ragged flag
پرچم پاره پوره
10. a red flag denotes danger
پرچم قرمز نشان خطر است.
11. a signal flag
پرچم مخابراتی
12. a striped flag
پرچم راه راه
13. a white flag is a token of surrender
پرچم سفید علامت تسلیم است.
14. dishonoring the flag is against the law
بی احترامی نسبت به پرچم خلاف قانون است.
15. iran's tricolor flag
پرچم سه رنگ ایران
16. dip the flag
(بنا به احترام یا هنگام رژه) پرچم فرود آوردن،پرچم خم کردن
17. keep the flag flying
به پشتیبانی از مرام (یا وطن و غیره ی خود) ادامه دادن
18. i twisted the flag around its staff
پرچم را دور چوب آن پیچیدم.
19. she hung the flag over the door
پرچم را بالای در آویخت.
20. to bend a flag on to a pole
پرچم را از دیرک آویختن
21. to dip the flag in a parade
در رژه پرچم را نیم افراشته کردن
22. to raise the flag
پرچم افراشتن
23. a standard for a flag
چوب پرچم
24. to haul down a flag
پرچم را پایین کشیدن
25. she was pictured holding a flag
در حالی که پرچم به دست گرفته بود از او عکس گرفتند.
26. to hoist (or raise) a flag
پرچم بر افراشتن
27. each ship flies its own country's flag
هر کشتی پرچم کشور خود را می افرازد.
28. he took service under a foreign flag
او زیر یک پرچم خارجی خدمت می کرد.
29. saddegh proposed a toast to the flag
صادق پیشنهاد کرد که به افتخار پرچم باده نوش کنند.
30. fly (or show or wave) the flag
(با به احتراز در آوردن پرچم) حمایت خود را ابراز داشتن
31. they wrapped the sailor's corpse in a flag and threw it into the sea
جسد ملوان را در پرچم پیچیدند و به دریا افکندند.
32. they took the oath of allegiance to the flag
آنان سوگند وفاداری به پرچم را ادا کردند.
33. he knew that eventually they would all rally around the flag
او می دانست که بالاخره همه ی آنها به دفاع از پرچم خواهند شتافت.