1. the referee blew his whistle and the crowd roared
داور مسابقه سوت زد و تماشاگران برخروشیدند.
2. one of the players scuffled with the referee
یکی از بازیکنان با داور دست به گریبان شد.
3. The referee disallowed the try for a forward pass.
[ترجمه ترگمان]داور این تلاش را برای عبور به جلو ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]داور برای سقوط به جلو، امتناع کرد
4. The referee blew his whistle for full time.
[ترجمه طلوع جعفری] داور سوت اتمام مسابقه را زد.
[ترجمه بهرام صحیحی] داور سوت پایان بازی را زد
[ترجمه ترگمان]داور سوت خود را برای تمام مدت منفجر کرد
[ترجمه گوگل]داور سوت خود را برای همیشه تمام کرد
5. A referee must know all the rules of the game.
[ترجمه ترگمان]داور باید تمام قواعد بازی را بداند
[ترجمه گوگل]یک داور باید تمام قواعد بازی را بداند
6. The referee awarded a free kick to the home team.
[ترجمه ترگمان]داور یک ضربه آزاد به تیم خانگی داد
[ترجمه گوگل]داور یک ضربه آزاد به تیم میزبان داد
7. Smith denies using abusive language to the referee.
[ترجمه ترگمان]اسمیت استفاده از زبان توهین آمیز به داور را انکار می کند
[ترجمه گوگل]اسمیت، با استفاده از زبان سوء استفاده به داور، انکار می کند
8. The head teacher often acts as referee for his pupils.
[ترجمه ترگمان]معلم سر اغلب به عنوان داور برای شاگردانش عمل می کند
[ترجمه گوگل]معلم سرپرست اغلب به عنوان داور برای دانش آموزان خود عمل می کند
9. The referee blew the final whistle.
[ترجمه ترگمان]داور سوت آخر را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]داور سوت نهایی را منفجر کرد
10. Officials include a referee, judges and a timekeeper.
[ترجمه ترگمان]مقامات شامل یک داور، قاضی و متصدی حضور و غیاب هستند
[ترجمه گوگل]مقامات شامل داور، قضات و زمان نگهدارنده هستند
11. The boxers clinched and the referee had to separate them.
[ترجمه ترگمان]The محکم گرفتند و داور مجبور شد آن ها را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]بوکسورها مجبور بودند و داور باید آنها را جدا کند
12. The referee blew his whistle.
[ترجمه ترگمان]داور سوت او را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]داور سوت خود را منفجر کرد
13. Does the referee have the power to send him off the field?
[ترجمه ترگمان]آیا داور این قدرت را دارد که او را از میدان خارج کند؟
[ترجمه گوگل]آیا داور قدرت ارسال او را از میدان دارد؟
14. There was no doubt that the referee had gone by the book .
[ترجمه ترگمان]تردیدی وجود نداشت که داور آن کتاب را ورق زده بود
[ترجمه گوگل]هیچ شک و تردیدی وجود نداشت که داور از این کتاب رفته بود