کلمه جو
صفحه اصلی

physiological


معنی : وابسته به علم فیزیولوژی، تنکردی، وابسته به علم وظایف اعضاء
معانی دیگر : وابسته به تنکرد شناسی (یا فیزیولژی)، فیزیولژیکی، تنکرد شناختی، تنکرد شناسانه، physiologic وابسته به علم وظایف اعضاء، ساختمانی

انگلیسی به فارسی

( physiologic ) وابسته به علم وظایف اعضا ، ساختمانی، وابسته به علم فیزیولوژی


فیزیولوژیکی، تنکردی، وابسته به علم فیزیولوژی، وابسته به علم وظایف اعضاء


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: physiologically (adv.)
• : تعریف: of or relating to the vital processes or functions of a living organism or its parts.

- Being under stress has physiological as well as psychological effects.
[ترجمه ترگمان] تحت استرس، فیزیولوژیکی و نیز اثرات روانی دارد
[ترجمه گوگل] تحت تأثیر استرس فیزیولوژیک و همچنین اثرات روانی است

• pertaining to the function of body parts

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] فیزیولوژی

مترادف و متضاد

وابسته به علم فیزیولوژی (صفت)
physiologic, physiological

تنکردی (صفت)
physiologic, physiological

وابسته به علم وظایف اعضاء (صفت)
physiologic, physiological

جملات نمونه

1. The problem was psychological rather than physiological.
[ترجمه ترگمان]این مشکل روانی بود تا فیزیولوژیکی
[ترجمه گوگل]مشکل روانی بود نه فیزیولوژیکی

2. He bought a physiological book.
[ترجمه ترگمان]اون یه کتاب physiological خریده
[ترجمه گوگل]او یک کتاب فیزیولوژیکی خریداری کرد

3. The doctor had a test on the physiological reaction of human being.
[ترجمه ترگمان]دکتر از واکنش فیزیکی انسان ها تست گرفته بود
[ترجمه گوگل]دکتر یک آزمایش بر روی واکنش فیزیولوژیکی انسان داشت

4. Thinking angry thoughts can provoke strong physiological arousal.
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به افکار عصبانی می تواند برانگیختگی شدید فیزیولوژیکی را تحریک کند
[ترجمه گوگل]فکر کردن افکار عصبانی می تواند موجب تحریک قوی فیزیولوژیکی شود

5. Painting ought to be in accord with the physiological nature of man.
[ترجمه ترگمان]نقاشی باید با ماهیت فیزیکی انسان هماهنگ باشد
[ترجمه گوگل]نقاشی باید مطابق با ماهیت فیزیولوژیکی انسان باشد

6. We attempted to visualise the two major physiological states of upper gastrointestinal motility.
[ترجمه ترگمان]ما تلاش کردیم دو حالت مهم فیزیولوژیکی در حرکت شکم بالا را در ذهن خود تصویر کنیم
[ترجمه گوگل]ما تلاش کردیم که دو حالت عمده فیزیولوژیکی حرکتی دستگاه گوارش فوقانی را تصور کنیم

7. Physiological dependence on benzodiazepines can occur and is accompanied by a withdrawal syndrome.
[ترجمه ترگمان]وابستگی فیزیولوژیکی به benzodiazepines می تواند رخ دهد و با یک سندرم ترک همراه باشد
[ترجمه گوگل]وابستگی فیزیولوژیکی به بنزودیازپین ها می تواند رخ دهد و با یک سندرم قطع می شود

8. If no physiological monitoring equipment is to be used, you will begin presenting both drinking and sensitization scene components.
[ترجمه ترگمان]اگر هیچ تجهیزات مانیتورینگ فیزیولوژیکی مورد استفاده قرار نگیرد، شما شروع به ارائه قطعات صحنه شرب و sensitization خواهید کرد
[ترجمه گوگل]اگر هیچ تجهیزات نظارت فیزیولوژیکی مورد استفاده قرار نگیرد، شما شروع به ارائه اجزای صحنه نوشیدن و حساسیت خواهید کرد

9. Addictive disease, as opposed to physiological addiction, it is not a significant potential risk for all human beings.
[ترجمه ترگمان]بیماری Addictive، برخلاف اعتیاد فیزیولوژیکی، ریسک بالقوه قابل توجهی برای همه انسان ها محسوب نمی شود
[ترجمه گوگل]بیماری اعتیادآور، به عنوان اعتیاد فیزیولوژیکی، به عنوان یک خطر بالقوه برای همه افراد نیست

10. These include the physiological comfort of pleasant working conditions and the avoidance of stress caused by illness or shortage of money.
[ترجمه ترگمان]اینها شامل راحتی فیزیولوژیکی در شرایط کار خوشایند و اجتناب از استرس ناشی از بیماری یا کمبود پول هستند
[ترجمه گوگل]اینها عبارتند از آسایش فیزیولوژیکی شرایط کاری دلپذیر و اجتناب از استرس ناشی از بیماری یا کمبود پول

11. Conceptual problems Despite these technical limitations, physiological psychologists take the lesion method very much for granted.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مفهومی با وجود این محدودیت های فنی، روان شناسان فیزیولوژیکی، روش lesion را بسیار بدیهی تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]مشکلات مفهومی علیرغم این محدودیت های فنی، روانشناسان فیزیولوژیکی روش های ضایعه را به شدت مورد توجه قرار می دهند

12. Ashley Haworth-Roberts, London Is there any physiological reason why chewing gum always keeps me awake while driving my car?
[ترجمه ترگمان]اشلی Haworth، لندن دلیل physiological وجود داره که چرا همیشه وقتی ماشین منو می chewing بیدارم نگه می داره؟
[ترجمه گوگل]اشلی هوورث رابرتز، لندن آیا دلیل فیزیولوژیکی دارد که چرا آدامس همیشه در هنگام رانندگی ماشین من بیدار می شود؟

13. Narcolepsy is not a psychiatric or physiological problem, but rather it is believed to be a genetic one.
[ترجمه ترگمان]Narcolepsy یک مشکل روانی یا روانی نیست، بلکه معتقد است که آن یک مشکل ژنتیکی است
[ترجمه گوگل]نارکولپسی یک مشکل روانپزشکی یا فیزیولوژیکی نیست، بلکه بر این باور است که یک ژنتیک باشد

14. In addition, we have shown that the physiological measurement of hypoxaemia is significantly related to prognosis and to clinical signs.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نشان دادیم که اندازه گیری فیزیولوژیکی of به طور قابل توجهی مربوط به پیش بینی و علایم بالینی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ما نشان داده ایم که اندازه گیری فیزیولوژیکی هیپوکسمی به طور قابل توجهی با پیش آگهی و علائم بالینی ارتباط دارد

پیشنهاد کاربران

جسمی، جسمانی، بدنی، وابسته به اعضای بدن


کلمات دیگر: