کلمه جو
صفحه اصلی

travesty


معنی : تعبیر هجو امیز، تقلید مسخره امیز کردن
معانی دیگر : (مجازی) مسخره بازی، تحریف آشکار، مضحکه، تقلید خنده آور، تقلید برای انتقاد و تمسخر، مضحکه کردن، (برای انتقاد و تمسخر) تقلید درآوردن

انگلیسی به فارسی

تعبیر هجو آمیز، تقلید مسخره آمیز کردن


ترسناک، تعبیر هجو امیز، تقلید مسخره امیز کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: travesties
(1) تعریف: an exaggerated or grotesque imitation or parody, as of a literary work or serious subject, made to ridicule the original.
مشابه: mockery

(2) تعریف: something so grotesque or inferior as to seem a parody.
مشابه: caricature, mockery

- The unethical, self-serving practices of these reporters represent a travesty of honest journalism.
[ترجمه ترگمان] شیوه های غیر اخلاقی، خود خدمت کردن این خبرنگاران، نوعی از روزنامه نگاری صادقانه را نشان می دهند
[ترجمه گوگل] شیوه های غیر اخلاقی و خودکفایی این خبرنگاران، شگفت انگیز از روزنامه نگاری صادقانه است
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: travesties, travestying, travestied
• : تعریف: to make a travesty of; ridicule, mock, or parody.
مشابه: mock

• parody, debased likeness or imitation
make a travesty of, ridicule, imitate, ape
a travesty of something is a very bad representation of it.

مترادف و متضاد

تعبیر هجو امیز (اسم)
travesty

تقلید مسخره امیز کردن (فعل)
parody, travesty

spoof, ridicule


Synonyms: burlesque, caricature, distortion, exaggeration, farce, lampoon, lampoonery, mimicry, mock, mockery, parody, perversion, play, put-on, roast, satire, send-up, sham, takeoff


Antonyms: seriousness, solemnity


ridicule, spoof


Synonyms: ape, burlesque, caricature, deride, distort, imitate, lampoon, make a mockery of, make fun of, mimic, mock, parody, pervert, play on, put on, satirize, send up, sham, take off


Antonyms: be serious


جملات نمونه

1. his trial was a travesty of justice
محاکمه ی او مسخره کردن عدالت بود.

2. Their marriage was a complete travesty.
[ترجمه ترگمان] ازدواج اونا یه هجو کامل بود
[ترجمه گوگل]ازدواج آنها یک معجزه کامل بود

3. O'Brien described his trial as a travesty of justice .
[ترجمه ترگمان]او بر این محاکمه خود را به عنوان تقلید از عدالت توصیف کرد
[ترجمه گوگل]اوبراین محاکمه خود را به عنوان عجیب و غریب از عدالت توصیف کرد

4. Langdale described the court ruling as a travesty of justice.
[ترجمه ترگمان]Langdale حکم دادگاه را به عنوان تقلید از عدالت توصیف کرد
[ترجمه گوگل]لنگدیل حکم دادگاه را به عنوان عجیب و غریب عدالت توصیف کرد

5. The trial was a travesty of justice .
[ترجمه ترگمان] محاکمه یه کپی از عدالت بوده
[ترجمه گوگل]دادگاه عجیب و غریب بود

6. After a travesty of a trial, Conde was given a five-year jail sentence for an alleged breach of national security.
[ترجمه ترگمان]پس از تقلید از محاکمه، کنده به اتهام نقض پیمان امنیت ملی به پنج سال زندان محکوم شد
[ترجمه گوگل]پس از یک جرم محاکمه، کاندو به اتهام نقض امنیت ملی، به مدت پنج سال محکوم شد

7. It was a political act, a travesty from start to finish.
[ترجمه ترگمان]این یک عمل سیاسی بود که از آغاز به پایان می رسید
[ترجمه گوگل]این یک عمل سیاسی بود، از ابتدا تا انتها جالب بود

8. The single-parent family is a travesty of human needs.
[ترجمه ترگمان]خانواده تک والد به معنای تقلید از نیازهای بشر است
[ترجمه گوگل]خانواده تک تک والدین شگفت انگیز از نیازهای انسانی است

9. If we can learn from the travesty of the Hauptmann case, then it will give purpose to an otherwise senseless death.
[ترجمه ترگمان]اگر از تقلید قضیه Hauptmann عبرت بگیریم، در غیر این صورت مرگ بی معنی و بی معنی خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر ما می توانیم از شگفتی پرونده Hauptmann یاد بگیریم، سپس هدف را به یک مرگ ناگهانی بی معنی می رساند

10. Even a travesty of justice must follow correct procedure.
[ترجمه ترگمان]حتی تقلید از عدالت نیز باید از روش صحیح پیروی کند
[ترجمه گوگل]حتی عجیب و غریب از عدالت باید روش درست را دنبال کند

11. It's a travesty of justice.
[ترجمه ترگمان]این هجو ادبی است
[ترجمه گوگل]این عجیب و غریب است

12. Helicopters up above, Oh what a travesty.
[ترجمه ترگمان]Helicopters بالای، اوه، چه افتضاحی
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر بالا، آه چه عجیب است

13. The play was, in their view, a travesty of the truth.
[ترجمه ترگمان]نمایش در نظر آن ها یک هجو از حقیقت بود
[ترجمه گوگل]این بازی، به نظر آنها، شگفت انگیز از حقیقت بود

14. Perhaps then the travesty to follow could have been offset.
[ترجمه ترگمان]شاید آن وقت تقلید از این تقلید جبران می شد
[ترجمه گوگل]شاید شاید پس از آن چیزی که به دنبالش بود، جبران شود

His trial was a travesty of justice.

محاکمه‌ی او مسخره‌کردن عدالت بود.


پیشنهاد کاربران

۱ - کار درآوردن ادای کسی یا چیزی، مسخره بازی
• silly, cheap, humorous imitation
• mockery
۲ - هجو، تقلیدتمسخرآمیز برای انتقاد از موضوعی جدی یا شخصی مهم
Farce
Comedy satire


کلمات دیگر: