1. jahangir is the creator of this new apparatus
جهانگیر ابداع کننده این دستگاه جدید است.
2. He's the creator of a successful cartoon series.
[ترجمه ترگمان]او خالق یک سریال کارتونی موفق است
[ترجمه گوگل]او خالق یک مجموعه کارتونی موفق است
3. Who was the creator of the miniskirt?
[ترجمه ترگمان]خالق این دامن چه کسی بود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی خالق کمپانی بود؟
4. Only Broadmeyer, as the creator of this mutation, knew the answer.
[ترجمه ترگمان]فقط Broadmeyer، به عنوان خالق این جهش، جواب را می دانست
[ترجمه گوگل]فقط Broadmeyer، به عنوان خالق این جهش، پاسخ را می دانست
5. You may know him as the talented creator of that incisive Tucson Weekly comic strip, Staggering Heights.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید او را به عنوان یک خالق با استعداد و با استعداد یک هفته نامه کمدی incisive یا Heights تلوتلوخوران، بشناسید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است او را به عنوان خالق با استعداد از این کمیک طوسی تاسون هیزل، Staggering Heights شناخته باشید
6. And he was the creator of a new police jargon.
[ترجمه ترگمان]و او خالق یک زبان جدید پلیس بود
[ترجمه گوگل]و او خالق یک اصطلاح جدید پلیس بود
7. As the creator of the software, it has a leg up in figuring out how to untangle it.
[ترجمه ترگمان]به عنوان سازنده نرم افزار، یک پایش در تعیین این که چگونه آن را رها کند، دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان خالق نرم افزار، آن را تا به پا در تشخیص اینکه چگونه آن را تجزیه و تحلیل
8. We are accountable to the Creator.
[ترجمه ترگمان]ما مسئول خالق هستیم
[ترجمه گوگل]ما به خالق پاسخگو هستیم
9. Water - the creator of climate and weather Water can contain vast amounts of heat energy.
[ترجمه ترگمان]آب - سازنده آب و هوا و آب و هوا می تواند شامل مقادیر عظیمی از انرژی گرمایی باشد
[ترجمه گوگل]آب - خالق آب و هوا و آب و هوا می تواند مقدار زیادی انرژی گرمایی داشته باشد
10. His feelings fascinated him, and his creator, J. D. Salinger, thought readers should sympathize with them.
[ترجمه ترگمان]احساساتش او را مجذوب می کرد، و creator، جی د خوانندگان فکر می کنند که خوانندگان باید با آن ها همدردی کنند
[ترجمه گوگل]احساسات او او را جذاب و خالق او، J D Salinger، فکر خوانندگان باید با آنها همدردی کنند
11. Yet Zeus becomes creator as well as ruler.
[ترجمه ترگمان]با این حال، زئوس هم به عنوان خالق و هم حاکم تبدیل به خالق شد
[ترجمه گوگل]با این حال، زئوس خالق و حاکم می شود
12. More conveniently for you as the creator of her adventure, your start could be her arrival.
[ترجمه ترگمان]به راحتی برای تو، به عنوان خالق ماجرای او، شروع به آمدن او می شود
[ترجمه گوگل]به راحتی برای شما به عنوان خالق ماجراجویی او، شروع شما می تواند او را وارد کند
13. The creator of Yoknapatawpha County took shape on a bench, seated with his legs crossed, holding a pipe.
[ترجمه ترگمان]خالق بخش Yoknapatawpha روی نیمکتی نشسته و پاهایش را روی هم گذاشته بود و یک چپق در دست داشت
[ترجمه گوگل]خالق شهرستان یوکنپاتاوفا روی یک نیمکت شکل گرفت، با پاهای خود متصل شد و لوله را نگه داشت
14. None could be held up as creator, sustainer or judge of the world.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها نمی تواند به عنوان خالق، sustainer یا داور جهان تشکیل شود
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند به عنوان خالق، نگهدارنده یا قاضی جهان برگزار شود