کلمه جو
صفحه اصلی

prometheus


معنی : تیتان فرزند پاپتوس
معانی دیگر : (اسطوره ی یونان) پرومیتوس (که از آسمان آتش دزدید و به بشر داد)، افسانه یونان تیتان فرزند پاپتوس

انگلیسی به فارسی

(افسانه یونان) تیتان فرزند پاپتوس


پرومتئوس، تیتان فرزند پاپتوس


انگلیسی به انگلیسی

• titan who stole fire from heaven for the benefit of mankind and was punished for this by the gods (greek mythology)

اسم ( noun )
• : تعریف: in Greek mythology, the Titan who stole fire from the gods and gave it to man.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پرومتیوس، یکی از هفده قمر "زحل" نام این قمر از نام "پرومته" یکی از پادشاهان اساطیری "کولوفون" اخذ شده است.

مترادف و متضاد

تیتان فرزند پاپتوس (اسم)
prometheus

جملات نمونه

1. He's much more in his element in prometheus, which heaves and sighs as though it's actually giving birth to fire.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر در عنصر خود در شرکت پرامتیوس است، که کج و معوج به نظر می رسد و آه می کشد، انگار که در واقع دارد به دنیا می اید
[ترجمه گوگل]او بسیار بیشتر در عنصر خود در پرومتئوس است، که در حال افزایش و افتادن است به طوری که در واقع باعث تولد آتش می شود

2. The wisest person in all the universe, Prometheus had well been able to protect his own family.
[ترجمه ترگمان]پرو مته، خردمندترین فرد جهان، توانسته بود از خانواده خودش محافظت کند
[ترجمه گوگل]عاقل ترین فرد در تمام جهان، پرومته قادر بود از خانواده اش محافظت کند

3. Prometheus, then, took over the task of creation and thought out a way to make mankind superior.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، پرو مته، وظیفه آفرینش را به عهده گرفت و راهی برای برتر ساختن بشر پیدا کرد
[ترجمه گوگل]پرومته پس از آن وظیفه خلقت را بر عهده گرفت و راهی را برای برتری انسانیت به دست آورد

4. Horned Io, mild of eye, now hear Prometheus prophesy.
[ترجمه ترگمان]طوطی کوچک Io که در حال حاضر صدای Prometheus prophesy را می شنید
[ترجمه گوگل]شاخدار یو، خفیف چشم، در حال حاضر پرومتئوس را می شنویم

5. Prometheus tried to comfort her, but he could point her only to the distant future.
[ترجمه ترگمان]پرو مته سعی کرد او را تسلی دهد، اما فقط می توانست او را به آینده ای دور برساند
[ترجمه گوگل]پرومته سعی کرد او را تسخیر کند، اما او تنها می تواند به آینده دور نگاه کند

6. The new ruler of the gods owed Prometheus much for helping him conquer the other Titans, but he forgot his debt.
[ترجمه ترگمان]فرمانروای جدید خدایان به پرومتئوس مدیون بود تا به او کمک کند تا the را فتح کند، ولی دیون خود را فراموش کرد
[ترجمه گوگل]حاکم جدید خدایان پرومته را به خاطر کمک به تیتان های دیگر تسلیم کرد، اما بدهی خود را فراموش کرد

7. But why Zeus changed his mind and whether Prometheus revealed the secret when he was freed, we do not know.
[ترجمه ترگمان]اما چرا زئوس ذهن خود را تغییر داد و اینکه آیا پرومتئوس وقتی آزاد شد راز را فاش کرد، ما نمی دانیم
[ترجمه گوگل]اما چرا زئوس ذهن خود را تغییر داد و اینکه آیا پرومته راز را آزاد کرد، ما نمی دانیم

8. There Prometheus hung on the rock for hundreds of years.
[ترجمه ترگمان]بعد از صدها سال، پرو مته به سنگی آویخته بود
[ترجمه گوگل]پرومته در صخره ها صدها ساله آویزان شده است

9. The great Greek hero Hercules eventually freed Prometheus.
[ترجمه ترگمان]قهرمان بزرگ یونانی، هرکول، سرانجام پرو مته را آزاد کرد
[ترجمه گوگل]هرکول بزرگ قهرمان یونان سرانجام پرومته را آزاد کرد

10. FROM THE PROMETHEUS in orbit, we see the night side of the planet transformed into a vast reticulated lacework of faint luminosity.
[ترجمه ترگمان]از PROMETHEUS که در مدار قرار دارد، قسمت تاریک این سیاره را می بینیم که به صورت توده ای عظیم از درخشندگی ضعیف درخشندگی به هم تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]از PROMETHEUS در مدار، ما شاهد شب از سیاره به یک توری عریض از نور کم نور تبدیل شده است

11. But Prometheus said that Epimetheus had to be careful with Zeus'gift.
[ترجمه ترگمان]اما پرومتئوس گفته بود که Epimetheus باید با gift زئوس با احتیاط عمل کند
[ترجمه گوگل]اما پرومتئوس گفت که Epimetheus باید با Zeus'gift مراقب باشید

12. Prometheus faced his bitter fate firmly and never lost courage before Zeus.
[ترجمه ترگمان]پرو مته با سرنوشت تلخ خود روبرو شد و قبل از زئوس دل و جرات خود را از دست نداد
[ترجمه گوگل]پرومته سرکوب تلخ خود را محکم و بدون هیچ گونه شجاعت قبل از زئوس از دست داد

13. Prometheus overtakes Pandora in orbit around Saturn about every 25 days.
[ترجمه ترگمان]پرومتئوس، Pandora را در مدار اطراف زحل در حدود ۲۵ روز به دست می دهد
[ترجمه گوگل]پروستیم پاندورا را در اطراف زحل در حدود 25 روز به طول می انجامد

14. In the Cronus and Zeus, Prometheus had adopted the cause of the Olympian deities.
[ترجمه ترگمان]در the و زئوس، پرومتئوس علت خدایان Olympian را پذیرفته بود
[ترجمه گوگل]پروتون در کرونوس و زئوس علت خدایان المپیک را تصویب کرده است

15. Prometheus: Please, Ghost of Sparta! Release me from my torment!
[ترجمه ترگمان]پرو مته: خواهش می کنم روح اسپارتا ! منو از شکنجه - م آزاد کن
[ترجمه گوگل]پرومته لطفا، ارواح اسپارتا! من را از عذاب من آزاد کن!

پیشنهاد کاربران

a Titan who is chained and tortured by Zeus for stealing fire from heaven and giving it to humankind

آتشبان

Titan, culture hero, and trickster figure in Greek mythology

In Greek mythology, Prometheus ( /prəˈmiːθiəs/; Ancient Greek: Προμηθεύς, [promɛːtʰ�u̯s], possibly meaning "forethought" ) is a Titan god of fire. Prometheus is credited with the creation of humanity from clay, and of defying the gods by stealing fire and giving it to humanity as civilization. Prometheus is known for his intelligence and for being a champion of humankind, and is also generally seen as the author of the human arts and sciences. [citation needed] He is sometimes presented as the father of Deucalion, the hero of the flood story.

پرومته یا پرومتئوس ( به یونانی: Προμηθεύς ) ( به انگلیسی: Prometheus ) در اسطوره های یونانی، یکی از تیتان ها و پسر یاپتوس و کلیمنه و خدای آتش است. او عاشق آتنا دختر زئوس شد و تنها کسی بود که آتنا را بوسید. آن ها بسیار همدیگر را دوست می داشتند و آتنا به او کمک کرد تا آتش را بدزدد. پس از زنجیر شدن پرومته آتنا هر هفته به دیدن او می رفت.

و یکی از تیتانها مورد احترام زئوس و تنها تیتان باقی مانده از جنگ زئوس بود. وی همچنین آتنا را از سر زئوس در آورد و به عنوان ارباب شفا هم شناخته می شود. زئوس در عصر آفرینش انسان ها، پرومتئوس را برگزید تا همه چیز را به انسان بدهد جز آتش را. پرومتئوس مورد اعتماد این کار را کرد و بسیاری از مسائل آدمیان را برطرف کرد. او به انسان ها عشق می ورزید و نمی توانست ناراحتی و رنج آن ها را ببیند؛ به همین علت به دور از چشم زئوس آتش را در نی ای گذاشته و به انسان داد. وقتی خبر به زئوس رسید او را بر سر قله قاف ( در قفقاز ) برد و بست و او را به سزای اعمال خود رساند.

هر روز عقابی می آمد و جگر او را می خورد و شب جگر از نو می رویید.

همین موقع بود که پرومتئوس به زئوس گفت: روزی خواهد آمد که پادشاهی و خدایی تو از میان برود و کسی بر تخت تو تکیه زند.

زئوس که از پیش گویی های او مطمئن بود، دائم در پی این بود که از او بپرسد چه کسی، ولی او هرگز پاسخی نمی داد، تا اینکه این موضوع به وقوع پیوست.

سرانجام هرکول عقاب را کشت و پرومتئوس را آزاد کرد. پرومته در عوض، راه بدست آوردن سیب های زرین هسپریدس را به او آموخت.

اسطوره شناسی
هسیود
اسطورهٔ پرومتئوس برای اولین بار در قرن ۸ پیش از میلاد مسیح در شعر حماسی یونانی هزیود یا نام نسب نامهٔ خدایان به وجود آمد. او پسر یاپتوس از کلیمنه بود. او همچنین برادر اطلس، منوئتیوس و نیز اپیمتوس بود. در "نسب نامهٔ خدایان" پرومتئوس با عنوان رقیبی پست در برابر علم بی پایان و قدرت مطلق زئوس معرفی می شود.
از دید هسیود، پرومته صرفاً خیرخواه و یاری دهندهٔ انسان ها بود. هسیود نقل می کند که روزی در طی مراسم قربانی در مکونه، پرومتئوس گاو را پوست کند و تکه تکه کرد؛ او گوشت و اعضاء داخل شکم حیوان قربانی را در نیمی از پوستش گذاشت و آن ها را در زیر شکم حیوان پنهان کرد؛ در نیمهٔ دیگر پوست، استخوان های گاو را که در زیر لایه ای از چربی مخفی کرده بود گذاشت. آنگاه به زئوس گفت که یکی از آن دو نیمه را انتخاب کند و قرار شد نیمهٔ دیگر، سهم نوع بشر از قربانی باشد. زئوس به خاطر حرص و شکم بارگی، نیمهٔ حاوی چربی را برگزید، ولی وقتی با دقت از نزدیک نگاه کرد، دریافت که فریب خورده است زیرا زیر چربی ها فقط استخوان بود. زئوس بسیار خشمگین شد و در آن رنجش و آزردگی خاطر از پرومته و انسان ها، آتش را از آنان دریغ کرد تا مجازاتشان باشد. پرومتئوس بار دیگر به نفع نوع بشر وارد عمل شد؛ او به کوه المپوس رفت و چند اخگر آتشین از �چرخ خورشید� ربود و درون یک رازیانهٔ غول پیکر ( گیاهی با ساقهٔ مغزدار که گاه همچون یک جور آتش زنه مورد استفاده قرار می گرفت ) به زمین آورد. در این هنگام دیگر خشم و غضب زئوس، حد و مرزی نمی شناخت. او پرومته را دستگیر و به ستونی از سنگ در کوه های قفقاز زنجیر کرد؛ عقابی غول آسا که فرزند اخدینا و تایفون بود، هر روز به طور مداوم جگر پرومته را پاره پاره می کرد، اما از آنجا که پرومتئوس در گروه جاودانگان یا بیمرگان بود، هر بار دوباره جگرش ترمیم می شد.
مجازات سخت تر و شدید تری برای انسان ها تعیین شد؛ مجازاتی که ترمیم ناپذیر و جبران نشدنی بود.
زئوس نقشه ای کشید تا میرندگان را به مجازات برساند. از این رو از هفائستوس و آتنا خواست تا موجودی خیره کننده و زیبا بیافرینند. نتیجهٔ این همکاری هفاستوس و آتنا پیدایش زن بود. او را پاندورا نامیدند.
پاندورا زیبا و مهربان بود اما در قلب او گستاخی و حیله گری را نیز کار گذاشته بودند. پس از انجام این کار زئوس او را به اپیمتئوس ( برادر پرومته ) نشان داد و پرسید آیا دلش می خواهد با او ازدواج کند. حال قبل از آنکه زئوس این پیشنهاد "ظاهراً" صادقانه را مطرح کند، پرومتئوس به برادرش هشدار داده بود که زئوس بسیار مکار است و به هیچ وجه نباید از او هدیه ای بپذیرد.
اما اپیمتئوس شدیداً تحت تأثیر پاندورا قرار گرفت و خواست به سرعت با او ازدواج کند. به این ترتیب، پاندورا به زمین آمد. پیش از آن انسان ها ( به طور دقیق تر مردها چون هنوز زنی آفریده نشده بود ) زندگی سعادت مندانه و بی دغدغه ای بدور از هرگونه نگرانی و بیماری، طی می کردند. خدایی نیکوکار و دوراندیش همهٔ بلایا و بیماری ها را درون کوزه ای جمع کرده و درش را بسته بود. به محض اینکه پاندورا وارد زمین شد، شروع کرد به سرک کشیدن و فضولی و طولی نکشید که با کوزه برخورد. حس کنجکاوی اش تحریک شد و نتوانست در برابر وسوسهٔ بازکردن آن مقاومت کند. به محض بازکردن آن همهٔ بیماری ها و مشکلات از آن بیرون آمدند. در میان آن همه بدی، تنها یک چیز وجود داشت که باعث می شد انسان ها به زندگی ادامه دهند: ""امید"". تنها امید در میان انسان ها باقی ماند و سهم غم انگیز آن ها شد. پاداش مسخره و ریشخند آمیزی برای رنج ها و بدبختی هایشان. پرمتئوس پس از آزاد شدن و بازگشتن به المپ پیشگویی کرد اگر زئوس با تتیس ازدواج کند پسر آن دو زئوس را نابود خواهد کرد. زئوس به حرف پرومته گوش داد و به پرومته گفت هر پاداشی می خواهد درخواست کند پرومته در خواست کرد تا زئوس اجازه دهد او و معشوقش ( آتنا دختر زئوس که باید تا ابد باکره می ماند ) بتوانند با هم زندگی کنند بدون اینکه آمیزش داشته باشند. زئوس نیز قبول کرد . پرمتئوس و آتنا نماد عشق راستین و بدون آمیزش در یونان باستان بودند.


کلمات دیگر: