1. grist to (or for) one's mill
چیز به درد خور،هر چیزی که کاربردش سودمند باشد
2. All is grist that comes to the mill.
[ترجمه ترگمان]همه grist که به آسیاب می افتد
[ترجمه گوگل]همه چیز سخت است که به آسیاب می آید
3. It's all grist to the mill.
[ترجمه ترگمان]همه کارها به آسیاب ختم می شود
[ترجمه گوگل]همه چیز به آسیاب رسیده است
4. Political sex scandals are all grist to the mill of the tabloid newspapers.
[ترجمه ترگمان]رسوایی های جنسی سیاسی به وفور در آسیاب روزنامه های مصور قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]رسوایی جنسی سیاسی به آسیاب روزنامه های تبلوئیدی وابسته است
5. Any publicity is good - it's all grist to the mill.
[ترجمه ترگمان]هر جارو جنجالی برای آسیاب بادی خوبه
[ترجمه گوگل]هر تبلیغی خوب است - همه چیز به کارخانه آسیب می رساند
6. This is all grist to the mill of orthodox social democratic analyses of crime.
[ترجمه ترگمان]این همه در آسیاب تجزیه و تحلیل و تجزیه و تحلیل و تجزیه و تحلیل دموکراتیک اجتماعی قرار دارند
[ترجمه گوگل]این همه به آسیاب تجزیه و تحلیل اجتماعی جودوی ارتدکس می پردازد
7. Humans had become mere technical grist to the mill like any base metal.
[ترجمه ترگمان]انسان ها برای آسیاب مثل هر فلز پایه به آسیاب technical تبدیل شده بودند
[ترجمه گوگل]انسان ها به هیچ وجه به هیچ وجه متداول نیستند
8. She thinks the big issues are grist to self-appointed mills.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند که مسائل بزرگ به آسیاب تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]او فکر می کند مسائل بزرگ به کارخانه های خود منصوب شده است
9. In addition, a grist mill was now definitely in existence, having been built, or possibly rebuilt, during the 1780s.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آسیاب گندم در حال حاضر قطعا وجود داشت، بنا بر این بنا شده بود، یا احتمالا بازسازی شده بود، در طی دهه ۱۷۸۰
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آسیاب غلات در حال حاضر قطعا در وجود، ساخته شده، و یا احتمالا بازسازی شده، در طول 1780s
10. Until then the grist mill existed, but presumably it was then demolished or converted.
[ترجمه ترگمان]تا آن موقع آسیاب آسیاب وجود نداشت، اما احتمالا آن وقت تخریب و یا تغییر کرده بود
[ترجمه گوگل]تا آن زمان آسیاب غلتکی وجود داشت، اما احتمالا پس از آن تخریب و یا تبدیل شد
11. The site then consisted of a grist and two fulling mills.
[ترجمه ترگمان]سپس محل تشکیل یک آسیاب و دو fulling بود
[ترجمه گوگل]سپس این سایت شامل یک آسیاب گلوله ای و دو آسیاب پر بود
12. Grist and Tabram operated the mill later in its life.
[ترجمه ترگمان]Grist و Tabram آسیاب را بعدا در زندگی خود اداره کردند
[ترجمه گوگل]گریست و تبرام بعدا در عمر خود کار می کرد
13. All's grist that comes to the mill.
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی که به آسیاب می افتد
[ترجمه گوگل]همه چیز که به آسیاب می آید
14. Grist and soybean food are main cereals and oils, and its safety influences body health directly.
[ترجمه ترگمان]غذای سویا و سویا اصلی مواد غذایی و روغن هستند و سلامت آن مستقیما بر سلامت بدن تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]غذای غلات و سویا غلات و روغن اصلی است و ایمنی آن به طور مستقیم بر سلامت بدن تاثیر می گذارد
15. Every delay was grist to his mill.
[ترجمه ترگمان]هر delay به آسیاب می افتاد
[ترجمه گوگل]هر تاخیری به آسیاب او ختم شد