کلمه جو
صفحه اصلی

second fiddle


(ارکستر) ویولن نواز دوم، کم اهمیت، ثانوی، کسیکه دارای وظایف فرعی ویا ثانوی است، شخص فرعی

انگلیسی به فارسی

کسی که دارای وظایف فرعی ویا ثانوی است، شخص فرعی


دومین گیم پلی، کسیکه دارای وظایف فرعی و یا ثانوی است، شخص فرعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a secondary role, or the person in that role.

- The Assistant Director is second fiddle to the Director.
[ترجمه ترگمان] دستیار معاون برای مدیر fiddle است
[ترجمه گوگل] دستیار کارگردان دومین کارگردان است

• accompaniment, secondary musical instrument; intermediary, minor, marginal, junior, vice

مترادف و متضاد

secondary role player


Synonyms: back seat, benchwarmer, low man on totem pole, reserves, secondary role, second banana, second string, second stringer, second team, understudy


جملات نمونه

1. His family has had to play second fiddle to his political career.
[ترجمه ترگمان]خانواده او باید ویولون دوم را برای حرفه سیاسی خود بازی کند
[ترجمه گوگل]خانواده اش مجبور به بازی کردن دومین کاراکتر سیاسی خود شده اند

2. I'm not going to play second fiddle to anyone.
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم که برای هر کسی نقش دوم بازی کنم
[ترجمه گوگل]من قصد ندارم برای هر کسی بازی کند

3. She hated the thought of playing second fiddle to Rose.
[ترجمه ترگمان]از فکر بازی کردن با رز متنفر بود
[ترجمه گوگل]او از فکر بازی قرمز دوم به رز، نفرت داشت

4. I'm not prepared to play second fiddle to Christina any more - I'm looking for another job!
[ترجمه ترگمان]من برای بازی دوم به کریستینا آماده نیستم - من دنبال یه کار دیگه می گردم -
[ترجمه گوگل]من آماده نیستم که دیگر کریستینا را به دوش بگیرم - من به دنبال کار دیگری هستم!

5. I have no intention of playing second fiddle to the new director, so I've resigned.
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم با مدیر جدید بازی کنم، پس استعفا دادم
[ترجمه گوگل]من قصد ندارم به بازی دوم دوم به کارگردان جدید بازی کنم، بنابراین من استعفا دادم

6. The narrative in this book plays second fiddle to the excellent photographs.
[ترجمه ترگمان]روایت در این کتاب ویولون دوم برای عکس های عالی است
[ترجمه گوگل]روایت در این کتاب نقش دوم را در عکاسی عالی ایفا می کند

7. So often he has played second fiddle to Wright and notched only nine goals last season to his partner's 30.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اغلب او ویولون دوم را برای رایت بازی کرده است و تنها نه گل در فصل گذشته تا ۳۰ سال دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین او اغلب او را به رایت دوم تبدیل کرده است و تنها 9 گل در فصل گذشته به 30 همکارش اختصاص داده شده است

8. Throughout her married life she had to play second fiddle to the interests of her husband.
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی زناشویی او مجبور شده بود نقش دوم را به نفع شوهرش بازی کند
[ترجمه گوگل]در طول زندگی ازدواج او مجبور شد دومین گیم پلی را به نفع شوهرش بازی کند

9. Not many people could stand to be second fiddle for as long as Kerri was.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم دیگر نمی توانستند برای مدت طولانی در مقابل Kerri ایستادگی کنند
[ترجمه گوگل]تا زمانی که Kerry نبود، بسیاری از مردم می توانستند برای دومین گیم پلی باشند

10. Mr Pozsgay was simply fed up with playing second fiddle, a characteristic that was to re-emerge later.
[ترجمه ترگمان]آقای Pozsgay به سادگی از نواختن ویولون دوم تغذیه می کرد، یک ویژگی که بعدا دوباره ظهور کرد
[ترجمه گوگل]آقای Pozsgay به سادگی با بازی دوم کماندار، مشخصه ای بود که بعدا دوباره ظهور کرد

11. But putts and drives will play second fiddle to schmoozing when top sports celebrities take center stage at the golf club.
[ترجمه ترگمان]اما پرتاب کنندگان و رانندگی در زمانی که افراد مشهور ورزشی روی صحنه گلف در باشگاه گلف بازی کنند، ویولون دوم خود را بازی خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اما توپچی ها و درایو ها در حالی که ورزشگاه های مشهور برجسته ورزش در مرکز گلف قرار می گیرند، دومین گیم پلی بازی را به نمایش می گذارند

12. Even the lyrics tend to play second fiddle and are generally added after the main melody has been composed.
[ترجمه ترگمان]حتی اشعار غنایی تمایل دارند که ویولون دوم بازی کنند و عموما بعد از آهنگ اصلی اضافه می شوند
[ترجمه گوگل]حتی اشعار تمایل به بازی دوم کلاسیک و به طور کلی پس از ملودی اصلی تشکیل شده است اضافه شده است

13. The locals were not satisfied playing second fiddle to Los Angeles.
[ترجمه ترگمان]محلی ها از بازی دوم با لس آنجلس راضی نبودند
[ترجمه گوگل]مردم محلی راضی نیست که بازی دوم را به لس آنجلس برساند

14. I feel it worth playing second fiddle to him. He is so capable.
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم ارزش بازی دوم برای او را دارد اون خیلی توانایی داره
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم ارزش بازی کردن دومین معما را به او می دهد او خیلی توانا است

15. He is tired of playing second fiddle to men with less talent.
[ترجمه ترگمان]از بازی دوم برای مردان با استعداد کمتری خسته شده است
[ترجمه گوگل]او از بازی کردن دومین کمان به مردان با استعداد کمتری خسته شده است

اصطلاحات

play second fiddle

(به‌ویژه از نظر عشق یا دوستی) در درجه‌ی دوم قرار داشتن


پیشنهاد کاربران

کسی که همیشه نفر دوم هست نه اول. مثلاً در مسابقات مدال نقره نه طلا.


کلمات دیگر: