کلمه جو
صفحه اصلی

farmland


زمین کشاورزی، زمین زراعی، کشتزار

انگلیسی به فارسی

زمین کشاورزی


کشتزار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an area of land capable of being cultivated.
مشابه: arable

• land used for agriculture; land that is capable of being farmed
farmland is land which is farmed or which is suitable for farming.
land suitable or used for farming

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] زمین های کشاورزی

جملات نمونه

1. improved farmland
زمین کشاورزی معمور

2. rich farmland
زمین کشاورزی حاصلخیز

3. If the tiller is industrious, the farmland is productive.
[ترجمه ترگمان]اگر سکان بانی کار باشد، زمین کشاورزی سازنده است
[ترجمه گوگل]اگر پنجه کار سختی باشد، زمین کشاورزی تولیدی است

4. Pesticides are seeping out of farmland and into the water supply.
[ترجمه ترگمان]Pesticides در حال خروج از زمین های کشاورزی و در تامین آب هستند
[ترجمه گوگل]آفت کش ها از زمین های زراعی و آب به دست می آیند

5. could hear the hens clucking in the farmland.
[ترجمه ترگمان]صدای مرغ ها را که در کشت زار پرسه می زدند می شنید
[ترجمه گوگل]مرغ ها را می شنید که در زمین های کشاورزی می خندیدند

6. What is the going price of farmland in Japan?
[ترجمه ترگمان]قیمت زمین کشاورزی در ژاپن چیست؟
[ترجمه گوگل]قیمت رفتن زمین کشاورزی در ژاپن چیست؟

7. The Yangtse River irrigates vast stretches of farmland along its course.
[ترجمه ترگمان]رودخانه Yangtse در امتداد مسیر خود زمین های وسیعی از زمین های کشاورزی را گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]رودخانه یانگسی در طول دوره آبهای سطحی وسیع زمین های کشاورزی را آبیاری می کند

8. I looked out over flat expanses of open farmland.
[ترجمه ترگمان]از میان زمین های مسطح و صاف زمین نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من بیش از اندازه مساحت زمین های باز زمین را نگاه کردم

9. It is forbidden to occupy basic farmland to develop horticulture or dig ponds to breed fish.
[ترجمه ترگمان]محروم کردن زمین های کشاورزی اصلی برای پرورش گل باغبانی و یا حفر ponds برای پرورش ماهی ممنوع است
[ترجمه گوگل]ممنوع است که زمین های کشاورزی پایه را برای توسعه باغبانی یا حوضچه ها برای پرورش ماهی ها ممنوع کنند

10. This area of former farmland was worked as a gravel pit until 196
[ترجمه ترگمان]این ناحیه از زمین های کشاورزی سابق تا سال ۱۹۶ به عنوان گودال شنی در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]این منطقه از زمین های کشاورزی سابق تا سال 196 به عنوان گودال ماسه ای کار می کرد

11. The company owns a chunk of farmland near Gatwick Airport.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مالک یک تکه زمین کشاورزی در نزدیکی فرودگاه Gatwick است
[ترجمه گوگل]این کمپانی دارای یک تکه زمین کشاورزی در نزدیکی فرودگاه گاتویک است

12. The fire burned up 1 500 acres of farmland.
[ترجمه ترگمان]آتش بیش از ۵۰۰ هکتار زمین کشاورزی را سوزاند
[ترجمه گوگل]آتش سوزی 1 500 هکتار از زمین های کشاورزی بود

13. These tree belts effectively protect the farmland against shifting sand.
[ترجمه ترگمان]این کمربند درختی به طور موثر از زمین های کشاورزی در برابر تغییر شن محافظت می کند
[ترجمه گوگل]این کمربندهای درختی به طور موثر از زمین های کشاورزی در برابر شن و ماسه جابجایی محافظت می کند

14. Although most farmland is privately owned the landscape is publicly consumed.
[ترجمه ترگمان]اگرچه اکثر زمین های کشاورزی در مالکیت خصوصی هستند، اما به طور عمومی مصرف می شود
[ترجمه گوگل]اگر چه اکثر زمین های کشاورزی خصوصی است، چشم انداز عملا مصرف می شود

15. In i 72 for example, floods devastated farmland around Pinerolo and in the Val di Susa.
[ترجمه ترگمان]به طور مثال، در سال ۷۲، سیل زمین های کشاورزی در اطراف Pinerolo و in di شوش را ویران کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال در 72 سالگی، سیل زمین های کشاورزی را در اطراف Pinerolo و در Val di Susa ویران کرد

پیشنهاد کاربران

جزیره سبز


کلمات دیگر: