کلمه جو
صفحه اصلی

feasibility


معنی : امکان، شدنی بودن
معانی دیگر : امکان، شدنی بودن

انگلیسی به فارسی

امکان، شدنی بودن


امکان پذیری، امکان، شدنی بودن


انگلیسی به انگلیسی

• capability of being carried out, capability of being achieved; likelihood, probability

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] عملی بودن
[حقوق] عملی بودن، امکان
[ریاضیات] امکان پذیری، شدنی بودن، امکان، میسر بودن، قابلیت دسترسی
[آب و خاک] امکانیابی

مترادف و متضاد

امکان (اسم)
possibility, facility, eventuality, possible, feasibility

شدنی بودن (اسم)
feasibility

practicability


Synonyms: feasibleness, utility, workability, expediency, usefulness


جملات نمونه

1. Some of them doubted the feasibility of the proposal.
[ترجمه حسام الدین] بعضی از آن ها درباره ی عملیاتی بودن این پیشنهاد شک داشتند.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها در مورد امکان این پیشنهاد تردید داشتند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها امکان ارزیابی پیشنهاد را زیر سوال بردند

2. The local authority is to carry out a feasibility study into expanding the old stadium.
[ترجمه موسی] مقامات محلی قرار است یک مطالعه امکان سنجی برای توسعه ورزشگاه قدیمی انجام دهند.
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی باید یک مطالعه امکان سنجی برای توسعه ورزشگاه قدیمی انجام دهند
[ترجمه گوگل]مقامات محلی این است که یک مطالعه امکان سنجی برای گسترش استادیوم قدیمی انجام دهند

3. The company undertook an extensive feasibility study before adopting the new system.
[ترجمه موسی] این شرکت قبل از اتخاذ این متد جدید ، یک مطالعه امکان سنجی گسترده را انجام داد.
[ترجمه ترگمان]این شرکت پیش از اتخاذ سیستم جدید یک مطالعه امکان سنجی جامع را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]این شرکت پیش از اتخاذ سیستم جدید، مطالعات امکان سنجی گسترده را انجام داد

4. The local council called for a feasibility study into the new road scheme.
[ترجمه ترگمان]شورای محلی خواستار مطالعه امکان سنجی در طرح جاده جدید شد
[ترجمه گوگل]شورای محلی خواستار مطالعه احتمالی طرح جاده ای جدید شد

5. The enormous difficulty makes him cynical about the feasibility of the idea.
[ترجمه ترگمان]مشکل بزرگ باعث می شود که او در مورد امکان این ایده بدبین باشد
[ترجمه گوگل]دشواریهای فراوانی او را در مورد امکان سنجی این ایده می کشد

6. The committee will study the feasibility of setting up a national computer network.
[ترجمه ترگمان]این کمیته امکان سنجی راه اندازی یک شبکه ملی رایانه ای را مورد مطالعه قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]این کمیته امکان تعیین یک شبکه کامپیوتری ملی را مطالعه خواهد کرد

7. Derek persuaded me of the feasibility of the idea.
[ترجمه موسی] درک من را نسبت به تحقق پذیری ایده متقاعد کرد.
[ترجمه ترگمان]درک شدنی بودن ایده رو به من رسوند
[ترجمه گوگل]درک من را از امکان سنجی این ایده متقاعد کرد

8. We should do a feasibility study before adopting the new proposals.
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از اتخاذ پیشنهادها جدید یک مطالعه امکان سنجی انجام دهیم
[ترجمه گوگل]قبل از اتخاذ پیشنهادات جدید، باید یک مطالعه امکان سنجی انجام دهیم

9. The company agreed to conduct a feasibility study for a hydroelectric plant at Aimores.
[ترجمه ترگمان]این شرکت موافقت کرده است تا یک مطالعه امکان سنجی برای یک نیروگاه برق آبی در Aimores انجام دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت موافقت کرد که یک مطالعه امکان سنجی برای یک کارخانه برق آبی در Aimores انجام دهد

10. We're looking at the feasibility of building a shopping centre there.
[ترجمه ترگمان]ما به امکان سنجی ساخت یک مرکز خرید در آنجا نگاه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما به امکان ساخت یک مرکز خرید در آنجا نگاه می کنیم

11. I doubt the feasibility of the plan.
[ترجمه ترگمان]شک دارم که اجرای این نقشه عملی باشه
[ترجمه گوگل]من امیدوارم از این طرح شکایت کنم

12. Our pilot project aims to assess the feasibility of identifying people at risk, nothing more.
[ترجمه ترگمان]هدف از پروژه آزمایشی ما ارزیابی امکان شناسایی افراد در معرض خطر، هیچ چیز دیگر نیست
[ترجمه گوگل]پروژه آزمایشی ما با هدف ارزیابی امکان شناسایی افرادی که در معرض خطر قرار دارند، چیزی بیشتر نیست

13. When expenses are itemized, feasibility of the project is more clearly understood.
[ترجمه ترگمان]زمانی که این مبلغ مورد ملاحظه قرار می گیرد، امکان سنجی این پروژه به روشنی قابل درک است
[ترجمه گوگل]هنگامی که هزینه ها مشخص می شوند، امکان سنجی پروژه بیشتر درک می شود

14. Discusses feasibility in economic, technical and political terms, discussing urban decentralisation and the re-development of brownfield sites.
[ترجمه ترگمان]در خصوص امکان سنجی اقتصادی، فنی و سیاسی، بحث در مورد تمرکز زدایی شهری و توسعه مجدد سایت های brownfield بحث و تبادل نظر کرد
[ترجمه گوگل]بحث در مورد امکان سنجی در شرایط اقتصادی، فنی و سیاسی، بحث در مورد عدم تمرکززدایی شهری و توسعه دوباره سایت های کشت خرد شده است

15. Often when determining the economic and financial feasibility of these projects, the additional costs of such programs tend to be overlooked.
[ترجمه ترگمان]اغلب هنگام تعیین امکان سنجی اقتصادی و مالی این پروژه ها، هزینه های اضافی چنین برنامه هایی نادیده گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]اغلب هنگام تعیین قابلیت اقتصادی و مالی این پروژه ها هزینه های اضافی چنین برنامه هایی را نادیده می گیرند

پیشنهاد کاربران

امکان پذیر

امکان پذیری

قابلیت دسترسی

امکان سنجی

حل شدنی، میسر

شایش پذیری

possibility
قابل انجام

امکان پذیری/سنجی
1 ) The company undertook an extensive feasibility study before adopting the new system
شرکت بعهده گرفت/تقبل کرد یک تحقیق گسترده جهت امکان سنجی را قبل از انتخاب کردن/پذیرفتن این سیستم جدید
2 ) The company agreed to conduct a feasibility study for a hydroelectric plant at Aimores

feasibility ( noun ) = امکان، احتمال، امکان سنجی، تحقق پذیری، قابلیت اجرایی، امکان پذیری، توجیهی، معقولیت

Definition =حالت عملی یا ممکن بودن/احتمال وقوع چیزی

feasibility study = مطالعه توجیهی، مطالعه امکان پذیری

examples:
1 - We're looking at the feasibility of building a shopping centre there.
ما در حال بررسی امکان پذیری ساخت یک مرکز خرید در آنجا هستیم.
2 - This level of description is sufficient for an engineer to consider initial design feasibility.
این سطح از توصیف برای یک مهندس کافی است تا قابلیت اجرایی طرح اولیه را در نظر بگیرد.
3 - Thus, most analyses are undertaken at their request, prioritized according to their urgency and feasibility.
بنابراین ، بیشتر تجزیه و تحلیل ها به درخواست آنها انجام می شود ، با توجه به ضرورت و تحقق پذیری آنها ، اولویت بندی می شود.
4 - before they begin the project, a study must be done of its feasibility.
قبل از شروع پروژه ، باید مطالعه ای درباره قابلیت اجرایی آن انجام شود.


the feasibility of screening athletes for cardiac disease’
امکان اجرای غربالگری ورزشکاران به لحاظ بیماری قلبی


کلمات دیگر: