کلمه جو
صفحه اصلی

decapitation


سر بریدن

انگلیسی به فارسی

سر بریدن، گردن‌زنی


انگلیسی به انگلیسی

• act of beheading, act of cutting of the head

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] برداشت

جملات نمونه

1. The child narrowly escaped decapitation by the propellers.
[ترجمه ترگمان]این کودک از طریق پروانه ها به سختی جان خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]کودک به وضوح توسط پروانه ها فرار کرد

2. The man fired a single bullet, and the decapitation of St Michael prevented him from suffering the same fate.
[ترجمه ترگمان]مرد یک گلوله شلیک کرد و سر بریدن سنت مایکل مانع از آن شد که او نیز از سرنوشت مشابهی رنج ببرد
[ترجمه گوگل]این مرد یک گلوله را اخراج کرد و سرقت از سنت مایکل مانع از رنج و سرنوشت او شد

3. The subsequent call to emergency services reported a decapitation.
[ترجمه ترگمان]درخواست بعدی از خدمات اورژانس یک سر بریدن را گزارش داد
[ترجمه گوگل]تماس بعدی با سرویس های اضطراری گزارش تخریب شد

4. Cockroach decapitation may seem macabre, but scientists have conducted many experiments with headless roach bodies and bodiless roach heads.
[ترجمه ترگمان]سر بریدن Cockroach ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما دانشمندان بسیاری از آزمایش ها را با بدن کول بدون سر و سره ای roach انجام داده اند
[ترجمه گوگل]سرخ شدن سوسک ها ممکن است به نظر برسد، اما دانشمندان بسیاری از آزمایشات را با اجسام سرخ بدون سرخ و سرخهای سرخ شده از بدن انجام داده اند

5. Israel's decapitation of Hamas will further weaken whatever influence Hamas had over them.
[ترجمه ترگمان]سر بریدن حماس، هر گونه نفوذ حماس بر آن ها را تضعیف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تخریب اسرائیل از حماس هرچه بیشتر تحت تأثیر حماس قرار خواهد گرفت، تضعیف خواهد کرد

6. A human head stays consciousfor 15-20 seconds after decapitation.
[ترجمه ترگمان]سر انسان پس از سر بریدن، ۱۵ تا ۲۰ ثانیه باقی می ماند
[ترجمه گوگل]سر انسان به مدت 15 تا 20 ثانیه پس از سرقت، آگاه می شود

7. The penalty for masturbation in Indonesia is decapitation.
[ترجمه ترگمان]مجازات for در اندونزی سر بریدن است
[ترجمه گوگل]مجازات استمناء در اندونزی، تقلب است

8. Sure, there's decapitation, but if you can cut through 50 spinal columns in a row then stop showing off, Superman, and enjoy the one time you're actually allowed to burn people with your eyes.
[ترجمه ترگمان]مطمئنا، این سر بریدن است، اما اگر شما بتوانید ۵۰ ستون فقرات را در یک ردیف برید، پس از نمایش دادن، سوپر من و لذت بردن از آخرین باری که اجازه دارید مردم را با چشم های خود بسوزاند
[ترجمه گوگل]مطمئنا سرگیجه وجود دارد، اما اگر شما می توانید از طریق 50 ستون ستون فقرات را در یک ردیف برش دهید، توقف نمایش، سوپرمن، و لذت بردن از زمانی که شما در واقع مجاز به سوختن مردم با چشم خود

9. Methods The experiments of quick decapitation and anoxia under normal pressure model in mice was used to study the effects of LW on acute cerebral ischemia and anoxia.
[ترجمه ترگمان]روش های مبتنی بر سر بریدن سریع و anoxia تحت مدل فشار نرمال در موش ها برای مطالعه اثرات LW بر کم خونی موضعی و کم خونی شدید مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها: آزمایش های سرخ کردن سریع و آنوکسیا تحت مدل فشار عادی در موش ها برای بررسی اثرات LW بر روی ایسکمی حاد مغزی و آنوکسیا مورد استفاده قرار گرفت

10. An immediate decapitation strike might have avoided countless civilian deaths.
[ترجمه ترگمان]یک سر بریدن سریع ممکن است از مرگ افراد بی شماری اجتناب شود
[ترجمه گوگل]اعتصاب فوری فوری ممکن است از تلفات غیرنظامیان غیرنظامی جلوگیری کند

11. Far from satiating voters'thirst for blood, the speaker's decapitation may have whetted it.
[ترجمه ترگمان]به دور از عطش رای دهندگان برای خون، بریدن سر سخنگو ممکن است آن را تحریک کرده باشد
[ترجمه گوگل]دور از غم و اندوه رای دهندگان برای خون، سر بریدن سخنرانان ممکن است آن را نادیده بگیرد

12. And Mel Gibson does pass muster as a filthy freedom fighter with a talent for decapitation.
[ترجمه ترگمان]و مل گیبسون، این مرد را به عنوان یک مبارز آزادی کثیف با استعدادی برای سر بریدن، سپری می کند
[ترجمه گوگل]و مل گیبسون به عنوان یک جنگجو آزادی کثیف با استعداد برای سرقت ادعا می کند

13. Male Sprague-Dawley rats weighing about 250 g were fasted for 24 hours and killed by decapitation.
[ترجمه ترگمان]موش های نر Sprague - Dawley که حدود ۲۵۰ گرم وزن داشتند، به مدت ۲۴ ساعت روزه گرفتند و با سر بریدن به قتل رسیدند
[ترجمه گوگل]موشهای صحرایی Sprague-Dawley مردمی که وزن آنها حدود 250 گرم بود، به مدت 24 ساعت روزه و به وسیله تقلید کشته شدند

14. Just how could every eligible felon be beheaded by the sword, the only decapitation method currently available?
[ترجمه ترگمان]- تنها روش سر بریدن که در حال حاضر در دسترس است، چگونه ممکن است هر فرد تبهکار واجد شرایط را سر بریده باشد؟
[ترجمه گوگل]چطور می توان تمام شمشیرهای واجد شرایط را از بین برد، تنها روش تقلب در حال حاضر؟

پیشنهاد کاربران

Decapitation : بریدن سر ( n )
Decapitate : سر بریدن ( v )
Behead : سر بریدن ( v )

- He was beheaded by Teymoor's order.
- به دستور تیمور سرش را بریدند.

- The renowned Amir Arsalan decapitated him with one blow.
- امیر ارسلان نامدار با یک ضربه سر او را از تن جدا کرد.

- They sent his decapitated body to Tehran.
- تن بی سر او را به تهران فرستادند.

سر درودن

بریدن. جدا کردن سر از تن :
کنون کینه نو شد ز بهر فرود
سرطوس نوذر بباید درود.
فردوسی.
چو کابلستان را بخواهد بسود
نخستین سر من بباید درود.
فردوسی.
پشیمانی آنگه نداردت سود
که تیغ زمانه سرت را درود.
فردوسی.


کلمات دیگر: