کلمه جو
صفحه اصلی

pannier


معنی : خورجین، لول، سبد صندوقی، ژوپن زیر دامن
معانی دیگر : panier سبد صندوقی

انگلیسی به فارسی

( panier ) سبد صندوقی، لول، ژوپن زیر دامن


pannier، خورجین، سبد صندوقی، لول، ژوپن زیر دامن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large basket, often carried on a person's back, or as one of a pair carried by a pack animal.

• pack, rucksack; basket for carrying food or supplies
a pannier is one of two bags or boxes for carrying things which are fixed on each side of the wheel of a bicycle or motorbike, usually at the back.
a pannier is also a large basket, especially one of two that are put over an animal used for carrying loads.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] تور سنگ

مترادف و متضاد

خورجین (اسم)
bag, pack sack, valise, saddlebag, pannier, satchel, carpetbag, portmanteau, gripsack, haversack, wallet

لول (اسم)
pannier

سبد صندوقی (اسم)
pannier

ژوپن زیر دامن (اسم)
pannier

جملات نمونه

1. As they carried away a pannier of my blood, I felt almost as bad as I pretended to be.
[ترجمه ترگمان]همان طور که مرا در خون خود حمل می کردند، تقریبا به همان اندازه که وانمود می کردم بد هستم، احساس بدی داشتم
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها از خون من خارج می شدند، احساس می کردم تقریبا به همان اندازه که من وانمود می کردم

2. On the return ride my pannier fell off but I didn't discover this until I reached Petone.
[ترجمه ترگمان]در بازگشت به خانه pannier از زمین افتاد، اما تا وقتی که به petone رسیدم این را کشف نکردم
[ترجمه گوگل]در بازگشت به سوار من pannier سقوط کرد اما من این را کشف نمی تا زمانی که من رسیدن به پتونه

3. Women with wrap small feet, High heel shoes, pannier and corselet become sexy and beautiful. The women were happy to accept them and experienced the happy.
[ترجمه ترگمان]زنانی که پاهای کوچک دارند کفش های پاشنه بلند، کفش های پاشنه بلند، pannier و corselet زیبا و زیبا می شوند زن ها از پذیرفتن آن ها خوشحال بودند و خوشحال بودند
[ترجمه گوگل]زنان با پاشنه پا، پاشنه کفش پاشنه بلند، پاننیر و کراسلت تبدیل به جذاب و زیبا می شوند زنان خوشحال بودند تا آنها را بپذیرند و خوشحال شوند

4. You could also put it in a pannier and carry it on a rack, which is a good option, but you might not want your clothes wrinkly for some reason.
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین می توانید آن را در یک قفسه قرار دهید و آن را روی یک قفسه قرار دهید، که یک گزینه خوب است، اما ممکن است شما به دلیل نامعلومی نخواهید لباس خود را بپوشید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید آن را در یک ظرف قرار دهید و آن را روی یک قفسه قرار دهید، که یک گزینه خوب است، اما شما ممکن است به دلایلی بخواهید لباس های خود را چروک نکنید

5. It turns out they weren't in the bike pannier at all, but in a carrier bag in my spare room, where I found six months after supposedly losing them.
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که آن ها اصلا توی موتور نبودند، اما در یک کیف سفری در اتاق اضافی من، جایی که شش ماه بعد از اینکه قرار بود آن ها را از دست بدهم، پیدا کردم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آنها در همه چیز در دوچرخه قرار نداشتند، اما در یک کیسه حامل در اتاق بیرونی من، جایی که شش ماه بعد از آنکه احتمالا آنها را از دست دادم، پیدا کردم

6. I shall never forget his expression when he saw me arriving on my bicycle with its empty pannier bags.
[ترجمه ترگمان]هرگز حالت چهره اش را فراموش نخواهم کرد وقتی که مرا دید که با کیسه های خالی آن به دوچرخه رسیدم
[ترجمه گوگل]من هرگز فراموش نخواهم کرد وقتی دیدم که دوچرخه خود را با کیسه های پانیر خالی می رسم

7. A bicycle is not profiled the same and the pannier bags were constantly grabbed, causing many a rude word.
[ترجمه ترگمان]یک دوچرخه تقریبا شبیه یک دوچرخه نیست و کیسه های pannier به طور مداوم در دست گرفته می شوند و باعث ایجاد یک لغت بی ادبانه می شود
[ترجمه گوگل]یک دوچرخه مشابه نیست و کیسه های پان نیویه به طور مداوم برداشت می شود و باعث می شود که بسیاری از کلمات نامناسب

8. Then she had brought her essays to be approved, now it was herself and her pannier of delicacies.
[ترجمه ترگمان]سپس مقاله خود را برای تایید با او آورده بود، و اینک خود او و pannier of بود
[ترجمه گوگل]سپس او مقاله خود را به تصویب رسید، در حال حاضر آن را به خود و pannier از ظرافت های خود بود

9. I went right back to the top of the Wainui hill, but there was no trace of the pannier.
[ترجمه ترگمان]به بالای تپه Wainui رفتم، اما اثری از the نبود
[ترجمه گوگل]من به سمت بالای تپه وینویی رفتم اما هیچ اثری از پانین نبود

10. Since then, the Foreign Office in particular has worried that staying out of integrationist projects is a pannier tactic than it is a strategy.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، وزارت امور خارجه نگران است که ماندن از پروژه های integrationist یک تاکتیک pannier نسبت به یک استراتژی است
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، اداره امور خارجه به ویژه نگران است که بیرون آمدن از پروژه های یکپارچه سازی، یک تاکتیک پانیر است تا یک استراتژی

11. Just over a year ago, I foolishly locked up my bicycle outside my office, but forgot to romove the pannier.
[ترجمه ترگمان]درست بیشتر از یک سال پیش، bicycle را بیرون دفتر خودم قفل کردم، اما فراموش کردم که the را ببندم
[ترجمه گوگل]فقط بیش از یک سال پیش، من احمقانه دوچرخه خود را خارج از دفتر من قفل کرده بودم، اما فراموش نکردم پانویه را راموت کنم


کلمات دیگر: