کلمه جو
صفحه اصلی

fertilization


معنی : لقاح، عمل کود دادن
معانی دیگر : لقاح، عمل کود دادن

انگلیسی به فارسی

لقاح، عمل کود دادن


باروری، لقاح، عمل کود دادن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of fertilizing.
مشابه: conception

• impregnation, insemination; act of enriching the soil by the addition of organic or chemical substances (also fertilisation)

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] لقاح ؛ اتحاد گامتهای نر و ماده برای بوجود آمدن یک فرد جدید. این اتحاد باعث ترکیب دو سلول هاپلوئید برای تشکیل مجدد تعداد دیپلوئید در فرد جدید می شود.
[آب و خاک] کودهی

مترادف و متضاد

the enrichment of land


لقاح (اسم)
fecundation, fertilization, impregnation, zygosis

عمل کود دادن (اسم)
fertilization

Synonyms: manuring, dressing, preparation, covering, liming, mulching, spreading, enrichment


impregnation of the ovum


Synonyms: insemination, impregnation, pollination, implantation, breeding, fecundation, propagation, procreation, conjugation


جملات نمونه

1. in vitro fertilization
باروری سازی آزمایشگاهی

2. In humans, fertilization is more likely to occur at certain times of the month.
[ترجمه ترگمان]در انسان ها بارور سازی احتمال بیشتری وجود دارد که در زمان های خاصی از ماه رخ دهد
[ترجمه گوگل]در انسان، بارور شدن بیشتر در ماه های خاصی رخ می دهد

3. The average length of time from fertilization until birth is about 266 days.
[ترجمه ترگمان]متوسط طول زمان از لقاح تا زمان تولد ۲۶۶ روز است
[ترجمه گوگل]متوسط ​​زمان باروری تا تولد حدود 266 روز است

4. Immediately after fertilization, the cells of the egg divide.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله بعد از لقاح، سلول های تقسیم تخم به هم تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]بلافاصله بعد از لقاح، سلول های تخمک تقسیم می شوند

5. The sex of the embryo is predetermined at fertilization.
[ترجمه ترگمان]جنس جنین در لقاح از پیش تعیین شده
[ترجمه گوگل]جنس جنین در باروری تعیین می شود

6. If a Y-chromosome combines with an X-chromosome during fertilization, a male baby will result.
[ترجمه ترگمان]اگر یک کروموزوم Y با یک کروموزوم X در طول لقاح ترکیب شود، یک نوزاد مرد به نتیجه خواهد رسید
[ترجمه گوگل]اگر کروموزوم Y همراه با کروموزوم X در طول لقاح، یک کودک پسر نتیجه می گیرد

7. London also will oversee laws governing abortion, human fertilization and genetics.
[ترجمه ترگمان]لندن همچنین بر قوانین مربوط به سقط جنین، بارور سازی انسان و ژنتیک نظارت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]لندن همچنین بر قوانین حاکم بر سقط جنین، باروری انسان و ژنتیک نظارت خواهد کرد

8. In vitro fertilization can restore fertility to women who ovulate but can not conceive because their Fallopian tubes are blocked.
[ترجمه ترگمان]در لقاح مصنوعی، باروری آزمایشگاهی می تواند باروری را به زنانی احیا کند که ovulate اما نمی توانند تصور کنند چرا که لوله های Fallopian مسدود شده اند
[ترجمه گوگل]لقاح آزمایشگاهی می تواند باروری را برای زنان که تخمک گذاری می کنند، بازگردانند، اما نمی توانند تصور کنند زیرا لوله های فالوپی آنها مسدود شده اند

9. We have already seen in vitro fertilization of both a panda and a gorilla.
[ترجمه ترگمان]ما قبلا در لقاح خارج از لقاح مشاهده کردیم که هر دو پاندا و گوریل هستیم
[ترجمه گوگل]ما قبلا لقاح آزمایشگاهی پاندا و گوریل را دیده ایم

10. After fertilization one or both of the parents may look after and help to rear the offspring.
[ترجمه ترگمان]بعد از لقاح یا هر دو والدین ممکن است مراقبت کنند و کمک کنند که زاد و ولد کنند
[ترجمه گوگل]پس از باروری یک یا هر دو والدین ممکن است مراقب باشند و به فرزندخواندن کمک کنند

11. Amplification of this energy promotes fertilization of the surrounding area via underground water-courses.
[ترجمه ترگمان]بخشی از این انرژی، بارور سازی مناطق اطراف از طریق دوره های آب زیرزمینی را ترویج می کند
[ترجمه گوگل]تقویت این انرژی، باعث افزایش باروری مناطق اطراف آن از طریق آب زیرزمینی می شود

12. At fertilization, when the haploid gametes fuse, the diploid number of chromosomes is restored.
[ترجمه ترگمان]در لقاح جنسی، زمانی که گامت های گامت های به هم پیوند می خورند، تعداد دو تایی از کروموزوم ها به حالت اول باز می گردد
[ترجمه گوگل]در باروری، زمانی که فیبر هاتوئید gametes، تعداد دیپلوئید کروموزوم بازسازی می شود

13. We focused on several key events during fertilization from membrane fusion to karyogamy of sperm cells and egg cells.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی چندین رویداد کلیدی در طول بارور سازی از ترکیب غشا به karyogamy سلول های اسپرم و سلول های تخم تمرکز کردیم
[ترجمه گوگل]ما بر روی چندین حادثه کلیدی در هنگام باروری از فیوژن غشاء تا کریگومی سلول های اسپرم و سلول های تخمک متمرکز شده ایم

14. Oocyte retrieval rate, maturation rate, fertilization rate and cleavage rate in follicular aspiration group were greatly higher than those in control group.
[ترجمه ترگمان]میزان بازیابی oocyte، نرخ رشد، نرخ بارور سازی و نرخ تقسیم در گروه اشتیاقی follicular بسیار بالاتر از گروه کنترل بود
[ترجمه گوگل]میزان بازیابی اووسیت، میزان بلوغ، میزان لقاح و میزان انشعاب در گروه آسپیراسیون فولیکول بسیار بیشتر از گروه کنترل بود

15. In this paper, soil and water and fertilization management of young macadamia tree in Yingjiang was introduced, and some techniques involved in tree and disease and pest management as well.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مدیریت خاک و آب و کود دهی درخت macadamia جوان در Yingjiang معرفی شد و برخی از تکنیک های دخیل در درخت و بیماری و نیز مدیریت آفات
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مدیریت خاک و آب و باروری درختان ماکادامی جوان در Yingjiang معرفی شد و برخی از تکنیک های درگیر درختان و بیماری ها و مدیریت آفات نیز وجود دارد

پیشنهاد کاربران

باروری ، بارورسازی

بارورسازی

کوددهی ( عملیات کوددهی )

fertilization ( علوم سلامت )
واژه مصوب: لقاح
تعریف: یکی شدن کامه های نر و ماده و تشکیل تخم


کلمات دیگر: