کلمه جو
صفحه اصلی

capping


معنی : پوشش، سر پوش، کلاه سازی، اندودسازی
معانی دیگر : کلاه سازی، پوشش، سرپوش، اندودسازی

انگلیسی به فارسی

کلاه‌سازی، پوشش، سرپوش، اندودسازی


محدود کردن، سر پوش، پوشش، کلاه سازی، اندودسازی


دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کلاهک گذاری
[زمین شناسی] سرپوشاننده/ کلاهک الف) مترادفی برای روباره (زمین شناسی اقتصادی) است که معمولاً برای مواد یکپارچه شده بکار می رود. ب) مترادفی برای کلاهک آهنی (gossan).
[آب و خاک] پوشش سطحی سفت

مترادف و متضاد

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

سر پوش (اسم)
lead, valve, cover, covering, cap, lid, capsule, capping, valve cap

کلاه سازی (اسم)
capping

اندود سازی (اسم)
capping

جملات نمونه

1. On Sunday, Craig Stadler won at 27 capping a week in which historic Riviera made its comeback.
[ترجمه ترگمان]در روز یکشنبه، کریگ stadler در روز ۲۷ اکتبر در حالی برنده شد که در آن \"Riviera تاریخی\" بازگشت خود را انجام داد
[ترجمه گوگل]در یکشنبه، کریگ استادلر در یک هفته در 27 بازپرداخت موفق به کسب رکورد شد

2. Clause 94 and schedule 7 make provision for capping.
[ترجمه ترگمان]بند ۹۴ و زمان بندی ۷ ماده ای برای سرپوش گذاری تعیین می کند
[ترجمه گوگل]بند 94 و بند 7، مقررات مربوط به محدودیت را ارائه می دهند

3. The arguments for and against capping offered in response to this question tended merely to rehearse those already discussed.
[ترجمه ترگمان]بحث هایی که برای مقابله با پوششی که در پاسخ به این سوال پیشنهاد شده بودند صرفا برای تمرین افرادی بود که قبلا بحث و تبادل نظر می کردند
[ترجمه گوگل]استدلالهایی که در پاسخ به این سوال ارائه شده بود، صرفا به تکرار آنهایی که پیش از این بحث شده بود، اشاره داشتند

4. Williams hit an arching shot from the wing, capping a game-ending 8-0 run.
[ترجمه ترگمان]ویلیامز به ضربه قوس دار از بال پرداخت و یک راند بازی را پوشش می دهد - که به نتیجه ۸ - ۰ ختم می شود
[ترجمه گوگل]ویلیامز یک گلوله ی بزرگ از جناح را به ثمر رساند و نتیجه ی 8-0 بازی را پایان داد

5. Once more, the market had wide swings, capping a week of turbulence.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، بازار نوسانات گسترده ای داشت و یک هفته اغتشاش را در بر داشت
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، بازار تغییرات بزرگی داشت، و یک هفته از آشفتگی را محدود کرد

6. No capping, but strict control of local government spending.
[ترجمه ترگمان]هیچ پوششی وجود ندارد، بلکه کنترل شدید هزینه های دولت محلی است
[ترجمه گوگل]بدون محدودیت، اما کنترل شدید هزینه های دولت محلی

7. Cheltenham Borough Council lost its appeal against capping.
[ترجمه ترگمان]شورای منطقه Cheltenham درخواست خود را در برابر سرپوش گذاری از دست داد
[ترجمه گوگل]شورای شهر چلدنام در مورد تجدید نظر در مورد محدود کردن درخواست خود را رد کرد

8. The moulded plastic capping prevents the broken nails which occur when changing belts on some sanders.
[ترجمه ترگمان]پوشش پلاستیکی moulded از ناخن های شکسته جلوگیری می کند که در هنگام تغییر کمربند در برخی از لوله های sanders رخ می دهد
[ترجمه گوگل]پوشش پلاستیکی قالب از روی ناخن شکسته ای که در هنگام تغییر کمربندی در بعضی از سندرزها اتفاق می افتد جلوگیری می کند

9. Because of the threat of poll tax capping this year, it was compelled to cut £5 million from its budget.
[ترجمه ترگمان]به دلیل تهدید سرپوش گذاری مالیاتی در سال جاری، مجبور شد ۵ میلیون پوند از بودجه آن را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به تهدید محدودیت مالیات در سال جاری، مجبور شد 5 میلیون پوند از بودجه خود را کاهش دهد

10. The following weekend I cemented capping stones round the top of the new pond and also round the header pools.
[ترجمه ترگمان]آخر هفته بعد، سنگ پوششی را به دور استخر جدید cemented و همچنین در اطراف استخر سرآمد نیز جمع شدم
[ترجمه گوگل]آخر هفته آخر، من سرامیک کردن سنگهای سنگی را در بالای حوض جدید و همچنین سرپوش کردن سرپوشیده های سرامیک کردم

11. Capping a week of fireworks and festivities in honor of Saint Joseph, a bonfire engulfs satirical sculptures in this city in eastern Spain.
[ترجمه ترگمان]پس از یک هفته آتش بازی و جشن و سرور به افتخار سنت جوزف، یک آتش بازی در این شهر در شرق اسپانیا رخ داد
[ترجمه گوگل]در یک هفته از آتش بازی و جشن های افتخار سنت جوزف، یک آتش سوزی مجسمه های طنز در این شهر در شرق اسپانیا

12. Mr Baucus also supports capping this perk, though not abolishing it.
[ترجمه ترگمان]آقای \"Baucus\" نیز از سرپوش گذاری این روز، اگرچه از بین بردن آن پشتیبانی نمی کند، حمایت می کند
[ترجمه گوگل]آقای باکوئوس همچنین از محدود کردن این پرش حمایت می کند، هر چند آن را لغو نمی کند

13. Objective:To study clinical effect of chitosan as pulp capping agent on vital pulpotomy to deciduous teeth.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر بالینی کیتوزان به عنوان عامل محدود کنندگی خمیر کاغذ بر روی pulpotomy حیاتی به دندان های deciduous
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر کلینیکی کیتوزان به عنوان عامل بسته بندی پالپ در پالپوتومی حیوانی به دندان های شیری

14. The students stir restlessly in their seats, shuffling their papers and capping their pens.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان با بی قراری در صندلی های خود وول می خورند، کاغذهای خود را جمع می کنند و pens را پر می کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در کرسی های خود با آرامش و استحکام می نشینند، کاغذهای خود را با هم مخلوط می کنند و قلم هایشان را پوشانده اند

15. The council's overall spending can rise by 4 percent. in April before Northumberland risks charge capping.
[ترجمه ترگمان]هزینه های کلی شورا می تواند تا ۴ درصد افزایش یابد در ماه آوریل، قبل از آنکه دیوک آو نورثامبرلند به خطر بیفتد
[ترجمه گوگل]هزینه کلی این شورا می تواند 4 درصد افزایش یابد در ماه آوریل قبل از اینکه نورتامبرلند هزینه های احتمالی را کاهش می دهد

پیشنهاد کاربران

محدود کردن

capping ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: روپوشانی
تعریف: آخرین مرحلة دفن پسماند در خاکچال که در آن روی پسماند را با خاک می پوشانند


کلمات دیگر: