کلمه جو
صفحه اصلی

undergrowth


معنی : پشم زیرین، زیر رست، زیر گیاه
معانی دیگر : رجوع شود به: underbrush، (جانور) رجوع شود به: undercoat، بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید، پشم یا رویش زیرین

انگلیسی به فارسی

زیر رست، بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید، زیر گیاه، پشم یا رویش زیرین


زیر زمین، زیر رست، زیر گیاه، پشم زیرین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: low plant growth beneath and around taller trees.

• underbrush, small trees or shrubs beneath larger trees; short inner layer of hair under the longer fur or wool of certain animals; condition of being undergrown
undergrowth consists of bushes and plants growing close together under trees.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] زیر آسمانه،رشد و نمو زیرین

مترادف و متضاد

پشم زیرین (اسم)
undercoat, undergrowth

زیر رست (اسم)
undergrowth

زیر گیاه (اسم)
undergrowth

جملات نمونه

1. a mat of rotten jungle undergrowth
لایه ی به هم فشرده ای از گیاهان زیر درختی پوسیده ی جنگلی

2. The body was found hidden in dense undergrowth.
[ترجمه ترگمان]جسد در میان بوته های درهم پیچیده درختان پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]بدن در زیرزمینی متراکم پنهان شده است

3. We had to slash our way through the undergrowth with sticks.
[ترجمه Sina] ما مجبور بودیم که بوته های راهمان را با استفاده از چوب ببریم ( با چوب می توان این گونه بوته های نازک را قطع کرد . چون ساقه های خیلی نازک دارند ، و هنگامی که به آن ها بزنیم ، قطع می شود )
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم راهمان را بین بوته های خار و بوته های خار فرو کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم راه خود را از طریق زیر کشت با چوب بریده کنیم

4. They chopped at the undergrowth with their machetes.
[ترجمه Sina] آن ها با استفاده از ساطور های خود ( چاقوهای خیلی بزرگ ) بوته های زیر درختان را بریدند
[ترجمه ترگمان]با کارد بزرگ آن ها در بوته های به هم تنیده زیر درختان خرد می شدند
[ترجمه گوگل]آنها با ماشه هایشان در زیر کشت خرد شده اند

5. The snake slithered off into the undergrowth.
[ترجمه ترگمان]مار از میان بوته های به هم تنیده زیر درختان خزید
[ترجمه گوگل]مار به پایین زمین افتاد

6. There was a sudden movement in the undergrowth.
[ترجمه Sina] در بوته های اطراف درختان ، ناگهان چیزی حرکت کرد ( حرکت ناگهانی وجود داشت )
[ترجمه ترگمان]جنبش ناگهانی در میان بوته های به هم تنیده زیر درختان وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک حرکت ناگهانی در زیرزمینی رخ داد

7. I heard them coming, crashing through the undergrowth, before I saw them.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آن ها را ببینم صدای افتادن آن ها را شنیدم
[ترجمه گوگل]من آنها را می شنیدم، پیش از آن که آنها را دیدم، از زیر کشت کاسته می شدم

8. The undergrowth was so thick that we had to file our way through it.
[ترجمه ترگمان]بوته های به هم تنیده زیر درختان انقدر ضخیم بود که ما مجبور بودیم از آن عبور کنیم
[ترجمه گوگل]زیر کشت آنقدر ضخیم بود که ما مجبور بودیم راه خود را از طریق آن پر کنیم

9. The explorers beat a path through the thick undergrowth.
[ترجمه ترگمان]این سیاحان از میان بوته های انبوه به راه خود ادامه می دادند
[ترجمه گوگل]کاشفان مسیر را از طریق زیرزمینی ضخیم از بین بردند

10. Police discovered the body hidden in thick undergrowth.
[ترجمه ترگمان]پلیس جسد پنهان شده در زیر درختان انبوه را کشف کرد
[ترجمه گوگل]پلیس بدن را پنهان در زیر بوته ضخیم کشف کرد

11. They pushed their way through the undergrowth.
[ترجمه ترگمان]از میان بوته های خار راهشان را باز کردند
[ترجمه گوگل]آنها راه خود را از طریق زیرزمینی تحت فشار قرار دادند

12. We beat a path through the undergrowth.
[ترجمه ترگمان]از میان بوته های خار بوته ها راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما مسیر را از طریق زیر زمین شکست دادیم

13. I detected a slight movement in the undergrowth.
[ترجمه ترگمان]یک حرکت خفیف در میان بوته های به هم تنیده زیر درختان پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من یک حرکت جزئی در زیر زمین را کشف کردم

14. The murder weapon was found concealed in undergrowth.
[ترجمه ترگمان]سلاح قتل در بوته های به هم تنیده زیر درختان پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]سلاح قتل در زیر زمین پنهان شده است

15. Trees, undergrowth and creepers intertwined, blocking our way.
[ترجمه ترگمان]درختان، گیاهان و گیاهان رونده درهم آمیخته و راه ما را سد کرده اند
[ترجمه گوگل]درختان، زیر کشت و خزنده ها در هم تنیده می شوند، مسدود کردن راه ما

پیشنهاد کاربران

بوته های خیلی کوچک که اطراف درختان یک جنگل یا حتی باغچه ها یا باغ ها میروید . مثل علف های هرز زیر درختان. مثل بوته های جارو که اطراف درختان رشد میکند .

پا درختی


کلمات دیگر: