کلمه جو
صفحه اصلی

netting


معنی : توری دوزی، شبکه، شبکه بندی، تور سازی
معانی دیگر : ماهیگیری با تور، حق ماهیگیری با تور، آنچه که با توراندازی به دست آمده است، دام آورد، به تور زده شده

انگلیسی به فارسی

شبکه بندی، شبکه، توری دوزی، تور سازی


شبکه کردن، شبکه، شبکه بندی، توری دوزی، تور سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fabric with an open netlike weave.
مشابه: net

(2) تعریف: the act of making, or fishing with, a net.

• net-like material, net; installation of a net or nets
netting is material made of threads or metal wires woven or knotted together so that there are equal spaces between them.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تور بافی - تور دوزی - شبکه بندی - توری - شبکه
[آب و خاک] تور کشی

مترادف و متضاد

توری دوزی (اسم)
fancywork, netting

شبکه (اسم)
grating, net, grate, trellis, netting, mesh, network, lattice, plexus, grille, meshwork, rete, reticule, reticulum, treillage, trelliswork

شبکه بندی (اسم)
netting, lattice, reticulation

تور سازی (اسم)
netting

جملات نمونه

1. The bird got entangled in the wire netting.
[ترجمه ترگمان]پرنده در توری سیمی گیر کرد
[ترجمه گوگل]این پرنده در سیم پیچ خورده بود

2. The bird had become entangled in the wire netting.
[ترجمه ترگمان]پرنده گرفتار توری سیمی شده بود
[ترجمه گوگل]پرنده در سیم پیچ خورده بود

3. Two skiers were injured by safety netting that was too close to the course.
[ترجمه ترگمان]دو اسکی باز از طریق تور ایمنی که بیش از حد به زمین نزدیک بود، زخمی شدند
[ترجمه گوگل]دو اسکایپ توسط شبکه ایمنی زخمی شد که خیلی نزدیک به دوره بود

4. I'm hacking the soft for netting.
[ترجمه ترگمان]دارم فضای نرم رو هک می کنم
[ترجمه گوگل]من هک نرم برای شبکه کردن

5. I was netting around $6000 a year.
[ترجمه ترگمان]من یه سال ۶۰۰۰ دلار پول داشتم
[ترجمه گوگل]من حدود 6000 دلار در سال خریده بودم

6. He secured a dramatic victory for England by netting the ball half a minute before the end of the game.
[ترجمه ترگمان]او یک پیروزی چشمگیر برای انگلستان با نتیجه نیم دقیقه قبل از پایان بازی بدست آورد
[ترجمه گوگل]او یک پیروزی چشمگیر برای انگلیس را با ضربه زدن به توپ نیم دقیقه قبل از پایان بازی به ثمر رساند

7. I saw a truck, heavily camouflaged with netting and branches.
[ترجمه ترگمان]یک کامیون را دیدم که با توری و شاخه ها مخفی شده بودند
[ترجمه گوگل]من یک کامیون را دیدم که به شدت با پیچ و تاب و شاخه ها تعطیل شد

8. Peg down netting over the top to keep out leaves.
[ترجمه ترگمان]پگ توری رو روی قله داره تا برگ ها رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]برای نگهداری از برگ های بیرونی، بالای سر قرار دهید

9. A mosquito - netting completely surrounds our bed.
[ترجمه ترگمان] یه پشه روی تخت ما رو احاطه کرده
[ترجمه گوگل]یک پشه خالص به طور کامل تخت ما را احاطه کرده است

10. The bird had to be extricated from the netting.
[ترجمه ترگمان]پرنده از تور بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]پرنده باید از شبکه خارج شود

11. The caravan was heavily camouflaged with netting and branches from trees.
[ترجمه ترگمان]کاروان با توری و شاخه های درختان سرگرم بود
[ترجمه گوگل]کاروان به شدت با شبکه و شاخه های درختان تعطیل شد

12. Suitable netting is available from garden centres as well as by mail order.
[ترجمه ترگمان]تور مناسب از مراکز باغ و نیز از طریق سفارش پستی در دسترس است
[ترجمه گوگل]شبکه بندی مناسب از مراکز باغی و همچنین از طریق پست الکترونیکی در دسترس است

13. Ideally the netting team should consist of three people.
[ترجمه ترگمان]به طور ایده آل، تیم netting باید متشکل از سه نفر باشد
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل، تیم خالص سازی باید شامل سه نفر باشد

14. You can also use a circle of wire netting, shaped like a mound, to cover the top of the container.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید از یک حلقه تور سیمی، شکل مانند یک پشته، برای پوشش قسمت بالای ظرف استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید یک دایره ای از شبکه سیم، که مانند یک تپه شکل است، استفاده کنید تا بالای بالشتک را پوشش دهید


کلمات دیگر: