کلمه جو
صفحه اصلی

canning


کنسروسازی، در قوطی یا شیشه کردن، در قوطی یا شیشه کردن a canning factory کارخانهی کنسرو سازی

انگلیسی به فارسی

کنسروسازی، در قوطی یا شیشه کردن


کنسرو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act, process, or business of preserving foods in cans or jars.

• act or process of preserving foodstuffs in sealed cans

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] قوطی سازی، قوطی پرکنی
[صنایع غذایی] قوطی کردن: پر کردن قوطی یا شیشه از مواد غذایی و پاستوریزه یا استریل کردن آن را گویند
[بهداشت] کنسرو سازی

مترادف و متضاد

preserving


Synonyms: conserving, tinning, putting up, bottling, keeping, storing


جملات نمونه

1. a canning factory
کارخانه ی کنسرو سازی

2. Shrimp are sized and selected for canning.
[ترجمه ترگمان]Shrimp به اندازه کافی بزرگ هستند و برای کنسرو کردن انتخاب می شوند
[ترجمه گوگل]میگو به اندازه کافی برای کنسرو انتخاب می شود

3. A Ferguson penalty after Canning had fouled Ferris needlessly in the corner of the box made it two.
[ترجمه ترگمان]یک مجازات فرگوسن پس از آن که کنینگ in در گوشه جعبه به طور غیر ضروری Ferris کرده بودند آن را به دو قسمت تقسیم کرده بود
[ترجمه گوگل]مجازات فرگوسن پس از Canning فریز را به صورت ناخواسته در گوشه ی جعبه فرو ریخت و آن را دو بار تکرار کرد

4. Canning was a very traditional Englishman but he had a surprisingly romantic side to him as well.
[ترجمه ترگمان]canning یک انگلیسی بسیار سنتی بود، اما به طرز شگفت انگیزی جنبه شاعرانه داشت
[ترجمه گوگل]کانین یک انگلیسی انگلیسی بسیار سنتی بود اما او نیز به شکل شگفت انگیزی رمانتیک بود

5. Canning and Lamb were flanked by police in the oak-panelled courtroom and stared straight ahead throughout the hearing, saying nothing.
[ترجمه ترگمان]برن و لم در دو طرف دادگاه با پلیس در کنار پلیس قرار داشتند و مستقیم به جلو چشم دوخته بودند، و در تمام مدت شنوایی، مستقیم به جلو خیره شده بودند و چیزی نمی گفتند
[ترجمه گوگل]کنسرو کردن و بره توسط پلیس در دادگاه بلوط تحت کنترل قرار گرفتند و در طول جلسه به طور مستقیم در جریان قرار گرفتند و چیزی نگفتند

6. Freezing and canning can be reliable methods of preserving foods but the cook-chill method is inadequately regulated.
[ترجمه ترگمان]کنسرو کردن یخ زده و کنسرو کردن می تواند روش های مطمئنی برای حفظ غذاها باشد اما روش پخت - chill هنوز منظم نشده است
[ترجمه گوگل]انجماد و تهیه کنسرو می تواند روش های قابل اعتماد برای حفظ مواد غذایی باشد، اما روش آشپزی خنک شده به درستی تنظیم نشده است

7. The canning food can save.
[ترجمه ترگمان]غذاهای کنسرو شده می توانند ذخیره شوند
[ترجمه گوگل]مواد غذایی کنسرو می تواند ذخیره شود

8. Some are employed in processing fish, such as canning and freezing, while others are manning and servicing the trawlers.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها در پردازش ماهی، مانند کنسرو کردن و منجمد کردن، به کار گرفته می شوند در حالی که سایرین در حال کار گرفتن و تعمیر کشتی های ماهیگیری هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها در پردازش ماهی مشغول به کار هستند، مانند کنسرو کردن و انجماد، در حالی که دیگران مونتینگ و سرویس دهی تریلرها هستند

9. Presumably the freezing or canning of peas or the turning of meat into sausages would amount to such an industrial process.
[ترجمه ترگمان]احتمالا منجمد کردن یا کنسرو کردن نخود و یا تبدیل گوشت به کالباس، منجر به چنین فرآیند صنعتی خواهد شد
[ترجمه گوگل]احتمالا انجماد یا تهیه نخود فرنگی یا تبدیل گوشت به سوسیس به چنین فرایندی صنعتی منجر می شود

10. Shrimp are sized for canning into large, medium and small.
[ترجمه ترگمان]Shrimp برای کنسرو کردن به بزرگ، متوسط و کوچک به اندازه کافی بزرگ هستند
[ترجمه گوگل]میگو برای کنسرو کردن به اندازه بزرگ، متوسط ​​و کوچک اندازه می گیرد

11. Canning and freezing are not the only ways to keep fish for future use.
[ترجمه ترگمان]کنسرو کردن کنسرو و یخ زدن تنها راه نگهداری ماهی برای استفاده در آینده نیست
[ترجمه گوگل]کنجد و انجماد تنها راه برای حفظ ماهی برای استفاده در آینده نیست

12. Practicing the electronical wages manages, canning let the human resource manage the personnel to set free out from the heavy fragmentary on the desk work, completing the more important work.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست مزد electronical مدیریت می شود، کنسرو کردن به منابع انسانی اجازه می دهد تا پرسنل از هم گسیخته و پراکنده بر روی کار میز کار کنند و کاره ای مهم تری را به پایان برسانند
[ترجمه گوگل]کار کردن با دستمزد الکترونیکی، مدیریت، مدیریت منابع انسانی را مدیریت می کند تا کارکنان بتوانند از کار سنگین بر روی میز کار آزاد شوند و کار مهمتری را انجام دهند

13. Canning factory in the territory of city.
[ترجمه ترگمان]کارخانه کنسروسازی در قلمرو شهر
[ترجمه گوگل]کارخانه کنسرو کردن در قلمرو شهر

14. In 1826 the British foreign secretary, George Canning, boasted that he had "called the new world into existence to redress the balance of the old. "
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۲۶ میلادی، وزیر امور خارجه بریتانیا، جورج کنینگ، مدعی شد که \" جهان جدید را به وجود آورده است تا توازن نظام را جبران کند \"
[ترجمه گوگل]در سال 1826، وزیر خارجه بریتانیا، جورج کانین، افتخار می کرد که او جهان جدید را به وجود آورد تا تعادل قدیمی را اصلاح کند '

a canning factory

کارخانه‌ی کنسروسازی


پیشنهاد کاربران

کنسروسازی

دربست
Canning street house
خانه دربست ویلایی


کلمات دیگر: