کلمه جو
صفحه اصلی

sluice


معنی : انبار، سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر، بند گذاشتن، سنگ شویی کردن، از بند یا دریچه جاریشدن
معانی دیگر : (با آب فشار دار) شستن، مخرج سد، جوی دریچه دار، آباره، آبگیره، (آسیاب) ناودان، راه آب، آبرو، آب پشت سد، آب درون جوی دریچه دار، دریچه ی سد، آبدر (floodgate و sluice gate هم می گویند)، هرز آبراه، گندابراه، زهابراه، (معدن طلا) تغارشن شویی، تشت سنگ شویی، (حمل الوار جنگلی ) سرسره ی الوار، (با کانال دریچه دار از انبار یا سد و غیره) آب کشیدن، آب گرفتن، خیس کردن

انگلیسی به فارسی

آبگیر، بند سیل گیر، سد، دریچه تخلیه، انبار،بندگذاشتن، از بندیا دریچه جاری شدن، خیس کردن،(معدن) سنگ شویی کردن


شلوغی، سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر، انبار، بند گذاشتن، سنگ شویی کردن، از بند یا دریچه جاریشدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a man-made channel, fitted with a control gate, through which water flows.

(2) تعریف: the water controlled by such a channel and gate.

(3) تعریف: a man-made inclined water channel for transporting objects such as logs.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sluices, sluicing, sluiced
(1) تعریف: to fill with or drain of water using a sluice.

(2) تعریف: to wash or rinse with a large quantity of water.

(3) تعریف: to transport using a sluice.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to pour or flow from, or as if from, a sluice.

• manmade water channel equipped with a valve or gate for regulating water flow; valve or gate used to regulate water flow; water flow controlled by a sluice; trough, water channel used to transport objects (i.e. logs)
open a sluice and and let out water; drain; release a flow of water, flood; wash in a sluice; send through a sluice; flow through, flow out
a sluice is a passage that carries a current of water. it has an opening called a sluice gate which can be opened and closed to control the flow of water.
if you sluice something or sluice out something, you wash it with a stream of water or some other liquid.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تند آبراه - خاک برداشتن با آبفشانی
[زمین شناسی] تند آبراه- خاک برداشتن با آبفشانی، شن شویی، آبگیر، آبگیره، بند سیل گیر، سرریز - الف) مجرا یا گذری برای حمل آب مازاد به خارج، معمولاً با سرعت بالا. این آبگیر ممکن است به کفه یا دریچه ای برای متوقف ساختن یا تنظیم جریان مجهز شده باشد. - ب) دریچه ای مانند آب بند. - ج) توده آب که از درون آب بند جریان می یابد یا پشت آن نگهداری می شود. -
[آب و خاک] تند آبراه

مترادف و متضاد

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

سد (اسم)
dyke, dike, dam, block, obstacle, barrier, wall, sluice, rampart, massif, stank, stoppage

ابگیر (اسم)
pool, basin, sluice, penstock, weathering

دریچه تخلیه (اسم)
sluice

بند سیل گیر (اسم)
sluice

بند گذاشتن (فعل)
sluice

سنگ شویی کردن (فعل)
sluice

از بند یا دریچه جاری شدن (فعل)
sluice

جملات نمونه

1. We opened the sluice and the water poured in.
[ترجمه ترگمان]We را باز کردیم و آب سرازیر شد
[ترجمه گوگل]ما شکسته و آب ریختیم

2. We opened the sluice and water poured in.
[ترجمه ترگمان]We را باز کردیم و آب سرازیر شد
[ترجمه گوگل]ما شکسته و آب ریختیم

3. We had to sluice out the garage to get rid of the smell of petrol.
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم گاراژ را تخلیه کنیم تا از شر بوی نفت خلاص شویم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم گاراژ را از بین ببریم تا بوی بنزین خلاص شود

4. They sluice the streets down every morning.
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح کوچه ها را مسدود می کنند
[ترجمه گوگل]هر روز صبح خیابان ها را می شکنند

5. The sluice gates holding back a bottomless reservoir of blood are creaking open, spattering the country with thick, viscous dollops.
[ترجمه ترگمان]دریچه ها که ذخایر بی انتهای خون را باز نگه داشته بودند با صدای کلفتی فریاد می زدند و دشت را پر از لکه های چسبناک و چسبناک کرده بودند
[ترجمه گوگل]دروازه های شکاف که یک مخزن بدون درز نگه داشتن خون را باز می کنند، در حال سوزاندن باز می شوند و کشور را با انبساط ضخیم و چسبناک پراکنده می کنند

6. The sluice gates are lifted by chains on old fashioned rollers.
[ترجمه ترگمان]این دروازه با زنجیره ای قدیمی به زنجیر کشیده می شوند
[ترجمه گوگل]دروازه های شل با زنجیر بر روی غلطک های قدیمی ساخته می شوند

7. New sluice gates hold out the sea water at high tides.
[ترجمه ترگمان]sluice جدید آب دریا را در جزر و مد بالا حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]دروازه های جدیدی از دریای خلیج فارس از آب دریا عبور می کنند

8. I follow her in, sluice around, dry up, come and fetch her.
[ترجمه ترگمان]او را دنبال می کنم، به اطراف نگاه می کنم، خشک می شوم، می آیم و او را می آورم
[ترجمه گوگل]من او را دنبال می کنم، سرش را پایین می اندازم، خشک می شوم، می آیم و او را می برم

9. The defeat opened the sluice gates and venom flowed through in raging torrents.
[ترجمه ترگمان]شکست در سد را باز کرد و زهر از میان سیل خروشان سرازیر شد
[ترجمه گوگل]شکست این دروازه های شلغه را باز کرد و سم در سرتاسر سرخ می شد

10. City sweepers sluice down Telegraph Street every morning.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران شهر تلگراف را هر روز صبح اداره می کنند
[ترجمه گوگل]جارو برقی شهر هر روز صبح به تلگراف خیابان می رود

11. A filled-in marsh is a sluice for sediment.
[ترجمه ترگمان]یه مرداب پر از گل و sluice
[ترجمه گوگل]یک دره پر از جاده یک رسوب است

12. At last the sluice gates were lowered.
[ترجمه ترگمان]سرانجام دروازه آهنی بسته شد
[ترجمه گوگل]در نهایت دروازه های شل پایین آمدند

13. A major practice is to sluice through pipelines to settling pond.
[ترجمه ترگمان]یک تمرین بزرگ عبور از طریق خطوط لوله برای حل کردن استخر است
[ترجمه گوگل]یک عمل عمده این است که از طریق خط لوله برای تخلیه حوضچه شل شود

14. The sanitation worker has to sluice the steps down every day.
[ترجمه ترگمان]کارگر فاضلاب باید هر روز از پله ها پایین برود
[ترجمه گوگل]کارکنان بهداشتی باید هر روز مراحل را کاهش دهند

15. The sluice receives the product in a charged manner via the charging door and allows it to pass into the oven.
[ترجمه ترگمان]sluice کالا را به روش شارژ از طریق در شارژ دریافت می کند و به آن اجازه عبور به داخل کوره را می دهد
[ترجمه گوگل]شلوغ محصول را از طریق درب شارژ به صورت شارژ دریافت می کند و اجازه می دهد تا آن را به فر قرار بگیرد

He sluiced the car with a hose.

اتومبیل را با شیلنگ شست.



کلمات دیگر: