کلمه جو
صفحه اصلی

phenomena


معنی : اثار
معانی دیگر : جمع: phenomenon، حادثه، عارضه، عر­، نمود، تجلی، اثر طبیعی، نادره، شخصبرجسته

انگلیسی به فارسی

حادثه،عارضه،عرض،نمود،تجلی،اثر طبیعی،نادره،شخص برجسته


پدیده ها، اثار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a pl. of phenomenon.

• phenomena is the plural of phenomenon.

دیکشنری تخصصی

[آمار] پدیده ها
[آب و خاک] پدیده

مترادف و متضاد

اثار (اسم)
phenomena

جملات نمونه

1. natural phenomena such as earhquakes and wind
پدیده های طبیعی مانند زلزله و باد

2. these phenomena show the existence of a single god
این پدیده ها وجود خدایی یگانه را ثابت می کند.

3. unnatural phenomena
پدیده های غیر طبیعی

4. inflation and other undesirable phenomena
تورم و دیگر پدیده های نامطلوب

5. the principles that govern phenomena
اصولی که چگونگی پدیده ها را تعیین می کند

6. His job is to investigate supernatural phenomena.
[ترجمه ترگمان]وظیفه او بررسی پدیده های ماورای طبیعی است
[ترجمه گوگل]کار او بررسی پدیده های فراطبیعی است

7. Some unusual phenomena are chasing through my mind.
[ترجمه ترگمان]بعضی از پدیده های غیرعادی در ذهن من دنبال می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از پدیده های غیرمعمول از طریق ذهن من تعقیب می شوند

8. His writings are concerned with religious phenomena at the individual level.
[ترجمه ترگمان]نوشته های او مربوط به پدیده های مذهبی در سطح فردی است
[ترجمه گوگل]نوشته های او مربوط به پدیده های مذهبی در سطح فردی است

9. All these different phenomena can be subsumed under just two broad categories.
[ترجمه ترگمان]همه این پدیده های مختلف را می توان تنها تحت دو دسته گسترده قرار داد
[ترجمه گوگل]تمام این پدیده های مختلف را می توان تحت دو دسته گسترده قرار داد

10. Ade couldn't relate the phenomena with any theory he knew.
[ترجمه ترگمان]Ade نمی توانست این پدیده را با هر نظریه ای که او می دانست ارتباط دهد
[ترجمه گوگل]Ade نمی تواند پدیده را با هر نظری که او می دانست مرتبط سازد

11. The objects and phenomena that a physics book describes are simpler than a single cell in the body of its author.
[ترجمه ترگمان]اشیا و پدیده هایی که یک کتاب فیزیک توصیف می کند ساده تر از یک سلول واحد در بدنه نویسنده آن است
[ترجمه گوگل]اشیاء و پدیده هایی که یک کتاب فیزیک توصیف می کنند ساده تر از یک سلول تک در بدن نویسنده آن است

12. Universal concepts denote phenomena which are presumed to occur universally, regardless of historical epoch or type of society.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم جهانی نشان دهنده پدیده هایی است که به طور جهانی، صرف نظر از وقایع تاریخی یا نوع جامعه رخ می دهند
[ترجمه گوگل]مفاهیم جهانی نشان دهنده پدیده هایی هستند که فرض می شود که در سراسر جهان اتفاق می افتد، صرف نظر از دوره تاریخی یا نوع جامعه

13. Science may be able to provide some explanations of paranormal phenomena.
[ترجمه ترگمان]علم ممکن است قادر به ارایه برخی توضیحات از پدیده های ماورا الطبیعه باشد
[ترجمه گوگل]علم ممکن است بتواند برخی از توضیحات پدیده های پارانورال را ارائه دهد

14. Do you believe in the paranormal and other psychic phenomena?
[ترجمه ترگمان]تو به این پدیده های … فوق طبیعی و دیگه ای اعتقاد داری؟
[ترجمه گوگل]آیا به پدیده های پارانورال و دیگر روان باور دارید؟

15. He applies the Marxist world view dogmatically to all social phenomena.
[ترجمه ترگمان]او نگرش جهان مارکسیست را به طور جزم در همه پدیده های اجتماعی اعمال می کند
[ترجمه گوگل]او دنیای مارکسیستی را به طور پنهانی به تمام پدیده های اجتماعی اعمال می کند

16. That brings us back to Condorcet's remark that the general laws dictating the phenomena of the universe are necessary and constant.
[ترجمه ترگمان]این حرف باعث شد که بگوییم قوانین عمومی که پدیده های عالم را دیکته می کند ضروری و ثابت است
[ترجمه گوگل]این ما را به عقاید کاندورسه میرساند که قوانین عمومی که پدیدههای جهان را به عهده دارند، ضروری و ثابت هستند

17. The stratigraphic record can at best link these two important phenomena - the emergence of species and the long-term atmospheric temperature changes.
[ترجمه ترگمان]رکورد stratigraphic می تواند این دو پدیده مهم را به هم پیوند دهد - ظهور گونه ها و تغییرات دمای جوی طولانی مدت
[ترجمه گوگل]رکورد Stratigraphic در بهترین حالت ممکن است پیوند این دو پدیده مهم - ظهور گونه ها و تغییرات درجه حرارت درازمدت در جو

پیشنهاد کاربران

پدیده

تاثیراتشان


نماد، تجلی، رؤیا، نمایشی، ماده ی عینی، عینیت، صورت عینی، صوری، صورت ( در مقابل ماهیت ) ، آنچه پدیدار و نموده می شود.

phenomena ( noun ) = پدیده ، رویداد، رخداد، واقعه، اتفاق

نکته: plural ( جمع ) کلمه phenomenon است.


Definition = رویدادهای طبیعی یا حقایق ؛ اتفاقات عجیب یا قابل توجه

مترادف با کلمه : Events

examples :
1 - Do you believe in the paranormal and other psychic phenomena?
آیا به پدیده های ماوراءالطبیعه و دیگر پدیده های ذهنی اعتقاد دارید؟
2 - Rain showers are almost unknown phenomena in the Atacama desert of chile.
بارش باران پدیده ای تقریبا ناشناخته در صحرای آتاکاما در شیلی است.

معرِکه ( آمیانه )


کلمات دیگر: